کارمان به کجاها رسیده است
یک انسان عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکار شهرت و محبوبیت و معروفیتش بسیار ضعیف و یا اصلا نیست کارمان به کجا رسیده است
یک انسان خیرخواه و انساندوست در قالب قرض الحسنه و خیریه ضعیف و ناتوان در بدترین شرایط با کمترین امکانات سالها خدمت می کند در غربت و در تنهائی کارمان به کجا رسیده است
انسانیت و شرافت و فداکاری و جوانمردی به اندازه رقص و ترانه و آهنگ شهرت ندارد کارمان به کجا رسیده است
چگونه خداوند به ما خیر و برکت عطا کند در صورتیکه جوانمردان و فداکاران پایمال و لگدکوب می شوند و بی گناه خفت و خواری تحمل می کنند
ای کاش اجازه ندهیم کارمان به جائی برسد که فداکاران در راه خیر در راه خدا التماس و خواهش کنند و حرفشان و فریادشان به جائی نرسد و ضعیف و ناتوان به خدمتگزاری مشغول باشند
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
ای کاش کارمان به جائی نرسد که فداکاران و جوانمردان علیرغم عشق و ایمان و صداقت تحقیر و تخریب و تضعیف بشوند
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید
ای کاش کارمان به جائی برسد که فداکاران را علیرغم همه حرفها و مشکلات و نقاط ضعف بی بهانه و بی ریا حمایت و یاری کنیم
وقتی عشق به دنیا زیاد باشد وقتی محبت دنیا در دانشمندان و ثروتمندان بسیار فراوان باشد همین می شود کار به جائی می رسد که جوانمردان و عاشقانی همچون تائب در نهایت محنت و سختی سالها خدمات ارائه می نمایند با وجود هزاران مقاله و هزاران بیت شعر منظور و هدف اصلی اش به گوش مهربانان عالم نمی رسد کار به اینجا رسیده است
قدیمها وقتی یک فداکار ظاهر می شد در اسرع وقت حمایتها و همکاریها سرازیر می شد اما اکنون خیلی فرق کرده است مثل قدیمها نیست الان فداکاران و جوانمردان بعد از مرگ صاحب شهرت و حمایت و عنایت و همکاری می شوند صاحب نام و نشان می شوند
ای کاش کارمان به اینجاها نمی رسید ای کاش ابرقدرتهائی باشند تا این طلسمها را بشکنند ای کاش من بعنوان سرپرست صخا آنچنان قدرتمند و ثروتمند بشوم که همه این طلسمها و جادوها را بشکنم و روستاهای جهان را گلستان کنم