از خداوند هرگز ناامید نشدم حتی در بدترین شرایط با کمترین امکانات
عزیزمصر برغم برادران غیور زقعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
از لطف بی انتهای خداوند هرگز ناامید نبودم حتی دربدترین شرایط با کمترین امکانات در اوج جوروجفاها و ظلم و ستم ها باز هم سجده شکر کردم و از خداوند کمک خواستم نگاهم به خداوند بود و هرگز نگاهم را از خداوند برنداشتم
دردعشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس
بی تو درکلبه گدائی خویش رنجهائی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب درره عشق به مقامی رسیده ام که مپرس
من دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان را به صخا دعوت می کنم تا بتوانم درددلهای یک عاشق را در اوج صداقت و ایمان و فداکاری به سمع و نظر همه عزیزان در سراسر جهان برسانم به همه کسانی که در اوج قدرت و ثروت و عزت باز ناسپاسی می کنند
من داستان خودم را در صخا می خواهم به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانم تا همه کسانی که گرفتار رنج و محنت و سختی هستند تسکین بیابند من در اوج بی گناهی و جوانمردی و فداکاری بدترین شکنجه ها و جوروجفاها نصیبم شد
ضدهمکاریها و عدم حمایت و همکاریهائی در کار خیر در قرض الحسنه و خیریه در فرهنگ و ورزش دیدم و شنیدم که واقعا شرم آور است
با همه این حرفها هرگز از خداوند و لطف بی انتهایش ناامید نشدم و بازهم از خداوند می خواهم قدرت و عزت و ثروتی به من در صخا عنایت بفرماید که تابحال به کسی نداده باشد تا پشتیبان و حامی همه فداکاران در روستاهای جهان باشم
تا در همه روستاهای جهان این چراغ را روشن کنم چون علاج همه روستاهای جهان یک عاشق با یک مجموعه خیرخواهانه ای همچون صخاست یک ایده ناب و گره گشا و نان رسان و مشکل گشا به شرط حمایت و عنایت دانشمندان و ثروتمندان روستا
من در زیر سایه اشعار شاعران بزرگ جهان مخصوصا حافظ و سخنان بزرگان دنیا و آیات و روایات پروردگار تورات و انجیل و قرآن که عاشقانه خواندم و عاشقانه با صخا عمل کردم در زیر سایه نام و یاد پیامبران بزرگ پروردگار و نام و یاد فرشتگان والامقام جوروجفا دیدم ظلم و ستم کشیدم و چشیدم
با همه این حرفها بازهم به لطف خداوند به روش حضرت یعقوب امیدوار بودم و هستم هروقت که در اوج بحرانها دلم گرفت آیات سوره یوسف تسکینم می داد صبر و شکر جمیل یوسف را در زندان به یاد خودم می آوردم صبر و شکر جمیل حضرت یعقوب را در کلبه احزان درذهنم مجسم می کردم
و به نام بلند ابراهیم خلیل و اسحق و یعقوب و یوسف پناه می بردم تا آرام و محکم شوم برای ادامه فعالیت و فداکاریم تا دستهای غیب از سراسر دنیا بیرون بیایند و مرا سربلند و سرافراز نمایند و همه را خوشحال کنند
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
من حافظ را حفظ نکردم که عده ای نقش برادران یوسف را در زندگیم بازی کنند و برای خودشان با خیال راحت بچرخند من حافظ را حفظ کردم تا یاد بگیرم چگونه در جهان فریاد بزنم و از بندگان توانای خداوند حمایت و همکاری بگیرم صخا برکت اشعار حافظ است
من به روش یوسف صدیق از خداوند کمک و پشتیبانی می خواهم من به کمتر از عزیزی مصر راضی نخواهم شد آنقدر صبر و شکر جمیل کنم آنقدر برمصیبتها و سختیهای ناجوانمردانه سجده شکر بجا بیاورم و برطعنه ها و سرزنش های بخیلان برسوء تفاهم ها و سوء ظن ها خیره بمانم که به مقام یوسف نبی برسم و خداوند را راضی و خشنود گردانم
من روزی سه چهار بار یوسف را می خوانم و شب و روز در آیاتش غوطه ور هستم تا خداوند مرا به مقام و عزت و ثروت یوسف برساند آنقدر سماجت و
پافشار ی و اصرار می کنم تا برسم
عزیزمصر برغم برادران غیور زقعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
پیشنهاد حمایت و همکاری در صخا به دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان دادم می دانید چرا چون به خاطر خداوند عاشق آنها شده بودم و روی آنها به نام و به یاد خداوند حساب باز کرده بودم اگر آنها دعوت مرا اجابت نکرده اند نصیب و روزی فراوانی را ازدست داده اند
برای اینکه صخا را با خشت عشق ساخته ام کعبه ای دیگر برای روستاهای جهان بنا کرده ام تا دلهای سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم را شاد کنم یک ایده ناب و ارزشمند و گرانبها یک نیت و هدف مقدس و پاک به سبک و روش انبیاء و اولیاء خداوند به تقلید از فداکاران و جوانمردان بزرگ جهان
من به امید خداوند این چراغ را روشن کرده ام و برای پرنور شدنش هم امیدم به خداوند است اما در این راه وظیفه ام که فعالیت و فداکاریست به نحو احسن انجام دادم و از هیچ کوششی دریغ نورزیدم تا نزد خداوند شرمنده و خجل نباشم و اگر خجالت و خفتی هم هست باید با دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان باشد چون عاشقانه و خالصانه و خداپسندانه دعوتشان کردم