یوسف پیامبر چگونه در زندان خودش را کنترل می کرد
سخت است یک انسان مظلوم و بی گناه خودش را در قعر چاه و کنج زندان ببیند تصورش مشکل است انسان روانی می شود اگر به نام و به یاد خداوند نباشد اگر لطف و عنایت خداوند نصیب و روزیش نشود خیلی زود بیماری مهلکی گریبانگیرش می شود و سریع می میرد
صبر و شکر جمیل در اوج بی گناهی گرفتار شدن کار بسیار سخت و دشواریست چون اصلا قابل تحمل نمی باشد باورکردنی نیست اما در داستان یوسف بوضوح می بینیم و می شنویم و پی می بریم که همه چیز بدست خداست
دستان خداوند را در داستان یوسف به خوبی می بینیم و می بوئیم و می بوسیم این رمز و راز سالها تحمل و استقامت تائب در نوسانات زندگی و عمر نزدیک به پنجاه ساله اش است در قالب کارهای خیرش و انساندوستانه اش در راه فرهنگ و ورزشش بوئیدن و بوسیدن و فهمیدن یوسف صدیق برای امثال تائب مظلوم و بی گناه که آن برادرهای گرگ یوسف را از نزدیک دیده اند و لمس کرده اند و حس کرده اند بسیار آسان است
تفسیر سوره یوسف در جهان فقط برای تائب در ابرسج راحت و آسان است مثل آب خوردن چون سرنوشتش درست مثل یوسف بوده است و حتی سخت تر و بدتر از یوسف سخت تر و بدتر چون تائب در ابرسج انگشت کوچک یوسف نمی شد اما جوروجفاهائی بدتر از یوسف را دید می توانید بیائید و از نزدیک ببینید و بشنوید تا پی به صحت صحبتهای تائب ببرید داستان تائب با صخا را به گوش دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب خداوند در جهان برسانیم
آنوقت به من حق خواهید داد که ادعا کنم بوی یوسف می دهم
من سالهاست در اوج جوروجفای ناجوانمردانه بخیلان و هوسبازان خودم را کنترل کردم از کودکی تا اینجا واقعا با فرهنگ و ورزش تحمل کردم استقامت کردم با سحرخیزی و کوهنوردی با سجده های فراوان در کوه و بیابان در همه جا خودم را کنترل کردم من از همه دنیا یوسف را بهتر و بیشتر می فهمم چون خودم با چشمان خودم همه آن صحنه هائی را که در داستان یوسف می بینیم و می شنویم دیده ام و زندگی کرده ام
من مثل یوسف سالها در اوج توانائی در کنج قفس بوده ام و با وجود این بالهای قشنگ و قوی برای پرواز حکمتی داشت تا پرواز نکنم پرواز نکردن برای من با این بالهائی که از اشعار شاعران و سخنان بزرگان و آیات و روایات پروردگار قشنگ و قوی و حیرت انگیز شد سخت و جان شکار است
اینهمه دانشمند و ثروتمند و ستاره داریم و عاجز از تماشای پرواز تائب با این بالهای قوی و قشنگ از نزدیک هستند از خداوند می خواهم عزیزان توانمندی را از داستان این پرنده خوش الحان و خوش پرواز آگاه گرداند تا مثل عزیزمصر که پرواز یوسف را دید پرواز مرا هم ببینند
من عاشق پروازم اما چگونه با اینهمه بی تفاوتی و بی توجهی پروازم ممکن است کسی اهمیتی به بالهای قوی و قشنگ من نمی دهد تا اینکه مثل یوسف عزیز مصری پیدا شود و مرا معجزه وار پرواز بدهد در بین اینهمه ستاره های محبوب و معروف جهان یکی نیست که به تقلید از عزیز مصر تائب را پرواز بدهد این شرم آور است و اوج بی انصافی چرا با وجود اینهمه بندگان توانای خداوند شاهد و ناظر یک دنیا بی تفاوتی به پرندگان بزرگی همچون تائب با صخا در گوشه و کنار روستاهای دنیا می باشیم پس صلح و صفا کجا رفته است پس انسانیت و شرافت کجاست که تائب عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری و سالها صبر و شکر جمیل در راه تقویت و پرنور شدن فرهنگ و ورزش به مشامش نمی رسد
پروازی که می تواند بهترین شکارها را برای دردمندان و قرض داران جذب و جلب نماید من سالها برای این پرواز زحمت کشیده ام برای این پرواز نقشه ها کشیده ام تا سربلند گردم و همه را خوشحال کنم
من خودم را پرنده ای بزرگ و قیمتی کرده ام قیمت و ارزش من با تلاش و فعالیت و فداکاریم در راه فرهنگ وورزش بالا رفته است با صبر و شکر جمیل در راه خداوند در راه گره گشائی و نان رسانی و مشکل گشائی در راه تربیت خداپسندانه زیردستانم قیمتم را بالا برده ام
اما اینجا هیچ کس خریدار چنین پرندگانی نیست اینها بدنبال قشنگی و قیمتی بودن نیستند زاغ و شباهنگ فرقی نمی کند داستان تائب با صخا را به گوش کسانی که ارزش و قیمت یک چنین پرندگانی را می دانند برسانید داستان تائب با صخا را مثل داستان یوسف به گوش عزیز مصر برسانیم
تا در یک چشم به هم زدن پرواز قشنگش را در معرض دید همگان بگذارد زمینه های یک پرواز قشنگ را برایش فراهم نماید وسعت و عظمت و فرصتش بدهد