آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشه ام

با خودم می گفتم چگونه می توان یک روز آسمان روستایم را سبز کنم گفتم سحرخیز و کوهنورد بشوم تا یک چراغ روشن کنم به رنگ سبز و سفید که نشانه صلح و دوستیست بنام صخا با فرهنگ و ورزش و تقویت کوهنوردی و افتتاح دهکده گردشگری و اقامتی و تفریحی صخا توانستم آسمان ابرسج را سبز کنم 

من شاعرم به یاد اشعار صائب افتادم 

آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشه ام آری اندیشه من در فرهنگ و ورزش و قرض الحسنه و خیریه بعد از سالها صبر و شکر جمیل و علیرغم همه مشکلات حلقه گمشده اش را با خانه کوهنوردان ابرسج پیدا کرد 

و خوشبختانه هرروز و هرهفته شاهد کوهنوردان و عاشقان طبیعتی هستیم که نام صخا که معجزه علم و عرفان است و لطف و عنایت خداوند در ابرسج خیلی زیبا جذب و جلبشان کرده است این هفته حضور کوهنوردان در ابرسج به اوج خودش رسید که بی نظیر بود 

یک رکورد جالب برای اولین بار که هرهفته این رکورد با حضور بیشتر و تعداد بالاتر شکسته می شود  

ما سالهاست با رضا سلیمانی راد در این زمینه مطالعه و بررسی و عمل کرده ایم شبهای زیادی را در کوههای ابرسج خوابیده ایم تا بتوانیم با دعا و رازو نیاز خودمان باعث جذب و جلبشان بشویم که شدیم امروزها ابرسج از برکت پرچم صخا سبز شده است سفید شده است 

صلح و دوستی بوی خوبی را در ابرسج پراکنده است بوی عاشقان توانای طبیعت که هدیه ای بسیار ارزشمند از طرف صخا برای مردم ماست همه از این وضعیت خوشحال هستند و لطف کرده اند و خوشحالی خودشان را اعلام نموده اند 

همه تشویق و ترغیب به کوهنوردی شده اند همه صحبت از گردشگری و اشتغالزائی و خیرات و برکاتی که صخا برای مردم ابرسج به ارمغان آورده است می کنند تا تقویت و پرنور بشویم و در زمینه قرض الحسنه هم با کمک دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها مثل سالهای قبل بدرخشیم وامهای بدون کارمزد و بدون چک و سفته صخا از تائب در این مجموعه یک سلطان ساخته است سلطان قرض الحسنه و خیریه تائب است 

که بهترین خدمات را ارائه داده است که در نوع خودش یک رکورد بی نظیر محسوب می گردد و ان شاء الله یک روز ثبت جهانی خواهد شد با نیت خالص و با دست پر آمدم امیدوارم همه راضی و خشنود بشوند مخصوصا کسانی که با خون دل این چراغ را روشن نگه داشته اند 

تا به این مرحله از خیرات و برکات و خوبیها رسیده است توجه عاشقان توانای طبیعت به صخا بی نظیر است و روزبروز بیشتر می گردد من از تک تک این عزیزان که سعی و تلاش می کنند تا صخا تقویت شود و تائب پس از سالها همت و کوشش سربلند شود متشکرم ممنونم دوستشان دارم 

آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشه ام

بیستون کان زمرد شد زآب تیشه ام

غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشه ام

بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشه ام

داغ جانسوزی بود هر نقطه ای از کلک من

دیده شیرست کرم شبچراغ بیشه ام

از گلابم در فلکها شیشه ای خالی نماند

می گدازد دل همان در بوته اندیشه ام

آن سبکدستم که چون در بیستون رو آورم

چون سپند از جای خیزد پیش پای تیشه ام

مطرب و ساقی نمی خواهد دل پر شور من

باده منصور بر می آرد از خود شیشه ام

تا چه گلها سایه ام در دامن گردون کند

کوچه باغ خلد شد مغز زمین از ریشه ام

شوربختی بین که باصد شکرستان حسن او

هم به خون من کند شیرین دهان تیشه ام

چون کشم در گوش صائب حلقه فرمان عقل

من که از زناریان عشق کافر پیشه ام