محبوب کار آفرینان بزرگ دنیا بشویم

تلاش کنیم در راه صلح و دوستی خودمان را نشان بدهیم عشق بورزیم به انسانهای بزرگ و پرتلاش خودمان را در قلب آن بزرگواران جا بدهیم در این راه هرچه کوشش کنیم باز هم کم است انسان می تواند با سحرخیزی و کوهنوردی خودش را محبوب دلهای توانگران نماید 

دانشمندان و ثروتمندان بزرگ دنیا عاشق انسانهای فعال و فداکارند عاشق انسانهای باانگیزه هستند خداوند را با همت و تلاش والا خشنود نمائیم تا محبوب دلهای بندگان توانایش بشویم و این مهم است 

کسی که بتواند با فرهنگ و ورزش خودش را در دل کار آفرینان بزرگ دنیا جا بدهد شاهکار کرده است 

هم برای خودش کاری بزرگ انجام داده است و هم برای خانواده اش و از همه مهمتر برای روستایش و همینطور بالا برود تا در سطح جهانی برای بندگان خداوند ایده پردازی نماید نان رسان باشد  

من صاحب این ایده هستم شغل من این است که محبوب دلهای توانگران بشوم و آنها را به سود مظلومان و معصومان یعنی همان کودکان و سالخوردگان جذب و جلب نمایم من می خواهم کودکان و سالخوردگان را عاشق فرهنگ و ورزش کنم 

من دوست دارم در خانه کوهنوردان ابرسج امکاناتی فراهم گردانم که جسم و روح مظلومان و معصومان را شفا ببخشم 

من شغلی را انتخاب کرده ام که محبوب دلهای توانگران بزرگ دنیاست من می خواهم همه را صاحب شغل گردانم باید همه مخصوصا مظلومان و معصومان شغل داشته باشند من می توانم در صورت حمایت و همکاری توانگران کار آفرینان بزرگ دنیا را جذب و جلب نمایم و برای همه مفید و سودمند باشم 

دعا و آرزوی من اشتغالزائی است حمایت و همکاری از کار آفرینان کوچک در روستای خودم شغل من است 

من اینچنین خودم را محبوب دلها کرده ام من فرزندان و اطرافیان خودم را عاشق شغل خودم کرده ام تا نان رسانی و گره گشائی و مشکل گشائی شغل من و اطرافیانم بشود من نصف شب مخصوصا در سحرگاهان سنگهای صخا را بوسه می زنم خشت و آجرهای صخا را بوسه می زنم 

من با این کار خانواده ام را مجبور کردم فعال و فداکار و کار آفرین بشوند 

من خانواده ام را در صخا تربیت کرده ام یک تربیت صحیح که با کار آفرینی و اشتغالزائی شروع شده است و ریشه دوانده است   

من خانواده ام را با فرهنگ و ورزش عاشق خدا کرده ام خدا دوست کرده ام من با قرض الحسنه و خیریه و سحرخیزی و کوهنوردی درس خداشناسی به خانواده ام داده ام من با همت و فعالیت و فداکاری نام و یاد خداوند را در خانه و خانواده ام جاری ساخته ام و تا حدی در این راه تلاش کردم که به مرز موفقیت رسیدم من موفق شدم تا اطرافیانم را عاشق شغل خودم نمایم من خانواده ام را با نامهای بزرگ کار آفرینان جهان آشنا کرده ام و سخنانشان را در خانواده ام برزبان جاری ساختم کار و شغلی که در کمتر خانواده ای دیده می شود 

تقدس کار آفرینان بزرگ دنیا را در اطرافیانم جاری ساخته ام من سعی و تلاش خودم را در راه جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ ایران و جهان کرده ام خودم را نشان دادم اکنون نوبت آنهاست نوبتی هم باشد نوبت آنهاست من در بدترین شرایط با کمترین امکانات این کار بزرگ را به هزاران امید و آرزو کردم امیدوارم به نتایج درخشانی برسم که هزاران نفر از بین مظلومان و معصومان خیر و بهره اش را ببینند و الگوئی بشوم برای امثال خودم در روستاهای دنیا من به کار آفرینان بزرگ دنیا یاد می دهم که چگونه در هرروستائی از یک جوانمرد با چنین مجموعه ای حمایت و یاری کنند تا همه یاری و خیر و بهره ببینند و ارزش و ثواب فراوانی به همین راحتی نصیب و روزیشان گردد 

صخا یک مجموعه ایست که کار آفرینان بزرگ دنیا اگر داستانش را بشنوند عاشقش خواهند شد مثل داستان یوسف که عزیز مصر در یک چشم به هم زدن عاشقش شد و به خاطر یوسف خدا دوست و خداشناس گردید عاشق خدا شد وقتی دید خداوند کسی است که یک چنین دوستی مثل یوسف دارد عاشق خدا شد من هم به کار آفرینان بزرگ دنیا نشان می دهم که بهترین دوست خدا هستم چون بدترین جوروجفاها را مظلومانه و معصومانه و غریبانه به عشق خداوند و به نام و یاد خداوند تحمل کردم و در این استقامت عقل و دانش و هوش خودم را اینچنین بالا بردم که تنها کسی هستم که خودم را لایق و شایسته کار آفرینان بزرگ دنیا می دانم و می خوانم من در این زمینه به اوج لیاقت و شایستگی رسیده ام و خوشحالم به تقلید از یوسف صدیق این سخن را می گویم که به عزیز مصر فرمود مرا به خزانه داری مملکت منصوب بدار که آگاه و بصیرم و من این لیاقت را در خودم مثل یوسف صدیق می بینم چون خودم را سالهاست به بوی یوسف معطر کرده ام تا عزیزان بزرگ دنیا بوی مرا استشمام کنند 

من عطر دل انگیز یوسف نبی و یوسف صدیق را به خودم زده ام که محبوب دل و دیده های کار آفرینان این عزیزان پروردگار می باشد  تا محبوب گردم