توفیق بزرگ و یا شانس عالی

کسی که در راه فرهنگ و هنر و ورزش قدم برمی دارد و در این راه چراغ روشن می کند توفیق بزرگی نصیب و روزیش شده است و یا بهتر بگویم شانس خوبی در طول زندگیش آورده است چون باعث خوشحالی دل و دیده های فراوانی خواهد شد 

در این راه خداوند کمک می کند و راهها را می گشاید تا بنده اش بتواند به دیگران خدمت کند و یادگاریهای خوبی از خودش به جا بگذارد 

من در روستای ابرسج متفاوت از دیگران این شانس بزرگ و فوق العاده نصیبم شده است و سالهاست این چراغ را روشن کرده ام اولش در سال شصت و سه خورشیدی با تیم فوتبال ظفر استارت زدم و بعد از آن در سال  هفتاددو خورشیدی با یک قرض الحسنه خانوادگی شروع کردم استارت زدم کم کم خدمات قرض الحسنه خوبی ارائه نمودم چون زمینه هایش فراهم شد خداوند لطف و عنایت داشت تا بتوانم خدمات بیشتری ارائه کنم کم کم خدمات خیریه از این طریق صورت گرفت 

و بنا به تقاضاهای جوانان به ورزش کمک های زیادی کردم و همینطور درهای جدید باز شد و در کوهنوردی فعال شدیم و باز هم کم کم سعی کردیم پذیرا و راهنمای رایگان طبیعت دوستان بشویم 

روزهای جمعه که عاشقان طبیعت به ابرسج تشریف می آورند شاهد این ماجرا هستند همه اینها و بسیاری از این قبیل بهترین شانس زندگی من بود که دیگران هم شریک شدند و به ارزش و ثواب فراوانی از این طریق رسیده اند و روزبروز هم پررنگ تر عمل می کنیم 

صخا بهانه خوبی برای خدمات انساندوستانه در روستای ما شده است و با حمایت و عنایت و همکاری عزیزان از سراسر ایران و جهان امیدواریم بتوانیم با دست و بال بازتری پرواز کنیم و یک روز الگوی تمام روستاها بشویم همه اینها از برکت وجود یک عاشق بنام تائب است که نیت کرد این بازی جوانمردانه را با نام خداوند استارت بزند در این راه سختیهای فراوانی را متحمل شد از آنجا که در روستای ما تحلیلگران برجسته و اهل قلم و نویسندگان توانائی نداشت تا این ایده ناب را معرفی نمایند خودم دست بکار شدم و غریب و گمنام قلم زدم برای همین خیلی زحمت داشت و دارد 

وقتی یک ستاره معروف چنین شانسی بیاورد طبیعتا راحت تر و آسان تر می تواند کار کند و خیلی زودتر سربلند گردد اما غریبی و گمنامی خیلی بد است مخصوصا برای کسی که عاشق مردمش است عاشق فعالیت و فداکاریست کاش هرچه زودتر زحمات من در این راه نتیجه بدهد و سرافراز بشوم تا دلهای فراوانی را نه تنها در روستای خودم بلکه در روستاهای مختلف ایران و جهان شاد کنم غریبی و گمنامی برای یک عاشق در این حد خیلی بد است چون بخیلان و هوسبازان خیلی زیاد مزاحمش می شوند جوروجفاهای زیادی بدور از چشمان زیبای دانایان و توانایان می بیند که اصلا قابل تحمل نیست اما چاره چیست باید محکم ادامه داد تا روز وعده های خداوند برسد و همه حیران و متحیر و متعجب بشوند زجرهای زیادی بی گناه و بیهوده می کشد اما عیبی ندارد چون راه راه تابان و درخشانیست ارزشش را دارد که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند   آمین آمین آمین