با صخا به همه نشان دادم خداوند بزرگ است

غافل و بی خبر از دلهای سیاه و چشمهای شور با صخا به همه نشان دادم خداوند بزرگ است بخشنده و مهربان است اما فکرش را نمی کردم که در بین اینهمه دانشمند و ثروتمند و ستاره های بزرگ دنیا که همین خداوند بزرگ قدرت و ثروت عزتشان داده است یکنفر برای تائب در صخا پیدا نشود تا چشمهای بخیلان را با دلهای سیاه از کاسه دربیاورد همان کسی که نقش عزیز مصر را برای من بازی کند تا چشمهای برادران مغرض و مغرورو منفور و بخیلان و هوسبازان پست و بی شرافت را از کاسه دربیاورد و روی پاک حبیبان را شاد گرداند اصلا فکرش را نمی کردم اما همانطور که گفتم و اعتماد و اعتبار کرده ام خداوند بزرگ است بخشنده و مهربان است 

من یک روستائیم که رحم و غیرت و خجالت در من موج می زند من با سحرخیزی و کوهنوردی عاشق خداوند شدم 

من با یک دل ساده و بی ریا به خداوند اعتماد و اعتبار کرده ام وقتی شنیدم و فهمیدم که خداوند از ما حرکت همت و غیرت و استقامت و عملکرد مثبت و محبت و مروت و بسیاری از این قبیل می خواهد با جمله از خودگذشتی رسیدی سلطان العارفین بایزید بسطامی دل به دریا زدم 

خودم را به آب و آتش انداختم تا قدرت و عظمت و دستهای غیب خداوند را به همه نشان بدهم 

من با صخا به همه نشان دادم با فعالیت و فداکاری در راه فرهنگ و ورزش و قرض الحسنه و خیریه قدرت خدا را به همه نشان دادم با وامهای بدون کارمزد و بدور از کاغذ بازی قدرت خداوند را به همه نشان دادم 

من فداکاری را با وجود عدم حمایت و همکاری توانمندان به اوج رساندم تا قدرت خداوند را به رخ همه با صخا بکشم و کشیدم اما غافل از دلهای سیاه و چشمهای شور بخیلان بودم چون به بزرگی خداوند اعتقاد و اعتماد داشتم با خودم می گفتم کدام دل سیاهی می تواند مرا کدام چشم شوری می تواند مرا کدام دانشمند و ثروتمند و ستاره ای می تواند با من در اوج نزدیکی خداوند عدم حمایت و همکاری داشته باشد کسی جرات ندارد دل خداوند را با این کارها بشکند دل خداوند برای فداکاران و نیکوکاران و عاشقان نازک است می دانستم خداوند طاقت و تحمل چاه و زندان مظلومی را ندارد و او را از قعر به اوج ماه می رساند می دانستم چون داستان یوسف را روزی دو سه بار می خواندم و در کوه و بیابان قدم می زدم آنقدر می رفتم تا تفسیرش به من بچسبد آنقدر با تفسیر سوره یوسف عشق و حال می کردم که بعضی وقتها سی کیلومتر رفت و برگشتم طول می کشید و من نمی فهمیدم و متوجه نمی شدم بدون غذا و فقط آب می خوردم چون به چشمه های آب برمی خوردم و همه اش به یاد چشمه حضرت ایوب می افتادم 

من در کوه و بیابان سالها آیات پروردگار را و سخنان پیامبران را تفسیر می کردم و کیف می کردم عشق می کردم و حالها کردم داستان صخا را به گوش عزیزان جهان برسانیم همانطور که داستان یوسف به گوش عزیز مصر رسید همانطور تا یک عاشق به کوری دلهای سیاه و چشمهای شور بخیلان و هوسبازان سربلند و سرافراز شود و سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم که هدف اصلی تائب در صخا هستند خوشحال شوند 

مرا که یاد پروردگار می کنم چشم می زنند   مرا که بهر مردم کار می کنم چشم می زنند 

بردلهای سیاه و چشمهای شور لعنت         مرا که دعا بسیار می کنم چشم می زنند 

تائب پرچم صداقت و ایمان را برافراشت

تائب پرچم فداکاری را برافراشت شما هم پرچم همکاری را به اهتزاز دربیاورید 

درروزگاری بسر می بریم که روستاهای ما دچار مشکلات و بحرانهای غم انگیزی هستند و این معظل کشورما را و جهان را تحت تاثیر قرار داده است گره ای درروستاها افتاده است که خیلی راحت و آسان باز می شود و بدین ترتیب جهان گلستان می شود 

تائب سالهاست که با مطالعات و بررسیهای فراوان و البته شش سال سابقه رئیس شورائی به یک روستا شناس عالی تبدیل شده است 

کسی که با یک ایده ناب و ارزشمند مشکلات روستاها را می تواند به همین راحتی و با همین ایده نابش ریشه کن کند یک تائب با یک مجموعه قرض الحسنه و خیریه همچون صخا که با نثار جان و از آن بالاتر نثار اعتبار و آبرویش این گوهر گرانبها را از خداوند با دستهای غیبش گرفته است 

صخا از معجزات علم و عرفان   صخا لطف و عنایتهای یزدان 

این چراغ و این تنور که می تواند یک عاشق را در اوج صداقت و ایمان و فداکاری سربلند و سرافراز گرداند و دلهای همه را مخصوصا سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم را شاد و خرسند نماید و این فداکار مزدش را فقط از خداوند می خواهد فقط توقع حمایت و عنایت و همکاری دارد 

حیف است فریاد هل من ناصر تائب بدون جواب بماند آنهم در قالب قرض الحسنه آنهم از سوی دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان اینهمه باسواد و بافرهنگ داریم و عاجز از پیامهای خوب تشویق و ترغیب و تقویت و تحریک امیز برای جلب توجه و جذب توانمندان برای سربلندی یک عاشق سحرخیز و کوهنورد و شاعر و نویسنده و عارف یک خداشناسی که با سحرخیزی و کوهنوردی و از خودگذشتگی خدا را شناخت 

به تقلید از دانشمندان بزرگ و توانا همچون یعقوب و یوسف نبی به تفسیر خداوند پرداخت خداوند را با صبر و شکر جمیل در اوج بی گناهی شناخت 

تائب پرچم صداقت و ایمان را پرچم صلح و دوستی را در یک روستا برافراشت تا درصورت موفقیت و پیروزی همه روستاها را گلستان کند در روستاها که دانشمندان و ثروتمندانش  و ستاره های بزرگش با میلیاردها تومان پول و پشتوانه مالی جرات چنین ریسکی را ندارند 

اما تائب یک عارف است و در اوج علم و عرفان به حمایت و پشتیبانی خداوند اعتماد و اعتبار کرد تا در اوج فداکاری با جذب و جلب توانمندان و با حمایت و همکاری آن بزرگواران صخا را تقویت و پرنور گرداند 

صخا که علاج همه دردهای یک روستاست و برای بالا بردن سطح فرهنگ روستاها یک دوای نایاب و گرانبهاست 

ایده و طرز تفکری عمیق و خداپسندانه که پله به پله شروع کرده است اول از یک نوجوان و جوان خام یک انسان پخته تحویل اجتماع داده است این انسان را مجبورش کرد که در مدت چهل روز تائب شود شاعر و نویسنده شود یک شعر از خداوند جایزه بگیرد 

تائبا محرم اسرار شدی آگاه باش از برکت این شعر سه هزار مقاله و هزاران بیت شعر گفته است تائب نه تنها پرچم صداقت و ایمان را در روستایش به اهتزاز درآورده است که این پرچم حرفهای زیادی برای گفتن دارد تائب پرچم علم و عرفان فعالیت و فداکاری پرچم فرهنگ و ورزش و قرض الحسنه و خیریه را به اهتزاز در آورده است 

پرچم صلح و دوستی را به اهتزاز در آورده است پرچم عشق و علاقه به یوسف صدیق را به اهتزاز در آورده است تا همه به تقلید از حضرت یوسف این زندانی که روستائیان گرفتارش هستند را گلستان کند 

تا همه کسانی را که به تقلید از برادران یوسف روزگار مردم را در روستاها تیره و تار کرده اند پشیمان و خجل شوند و به گناه و خطای خودشان اعتراف کنند در همه روستاها درصدی داریم که نقش برادران یوسف را بازی می کنند همان کسانی که یعقوب دانشمند را برایش کلبه احزان ساختند یوسف را برایش یک چاه و زندان به ارمغان آوردند بخیلان و هوسبازانی که هزاران سوء تفاهم و سوء ظن بوجود آوردند و سالها همه را محروم از لطف و عنایت بی انتهای حقتعالی کردند و برای مسئولان دلسوز و فعال و فداکار سوء تفاهم و سوء ظن بوجود آوردند اگر روستاها با یک انسان فداکار و یک مجموعه ارزشمند مثل صخا گلستان شوند مشکل دولت و ملت در یک چشم به هم زدن حل می شود 

حیف است این مسئولان توانا را که با حمایت و عنایتشان می توانند تائب پاک و معصوم و لایق را در صخا بنام و به یاد یوسف صدیق تقویت و پرنور گردانند داستان این عاشق را با ایده نابش به گوش آن عزیزان نرسانیم که من به یاد عزیز مصر که یوسف را وقتی فهمید مقامش را گرامی داشت از خداوند می خواهم داستان صخا را به گوش همه عزیزان برساند همانطور که داستان یوسف را خداوند به گوش عزیز مصر رساند 

کسانی که در روستاها به تقلید از برادران یوسف زندگی می کنند و یک جو رحم و غیرت و خجالت ندارند اگر دلشان به حال خودشان و خانواده اشان و مردم نمی سوزد دلشان به حال دولت شریف و دولت عزیز که حاصل خون هزاران شهید است بسوزد 

آنها کسانی هستند که از این دولت و از این امنیت و از این همه ناز و نعمتی که نصیبشان شده است نان می خورند نمک می خورند و نمکدان می شکنند و مردم را بیزار می کنند ناخشنود می گردانند اما تائب عاشق که از حقوق شرعی و قانونی خودش هم سالها محروم و ممنوع بوده است دلش برای این دولت می سوزد و فداکاری می کند با وجود یک دنیا عدم حمایت و همکاری از سوی کسانی که نان این دولت را می خورند اما قدر و ارزش فداکاری که می تواند با اندکی توجه و عنایت روستایش را در یک چشم به هم زدن گلستان کند و برای دولت و ملت افتخار باشد امید باشد نمی دانند 

داستان صخا را به گوش رهبر پیرو فرزانه برسانیم (تائب) 

داستان صخا را به گوش رئیس محترم جمهور برسانیم (تائب) 

داستان صخا را به گوش مسئولان محترم کشورمان برسانیم (تائب) 

داستان کسی را که به تقلید از حضرت یوسف می تواند این زندانها را با ایده نابش گلستان کند و خیال رهبر و رئیس جمهور و مسئولان نظام را راحت کند به گوش یکدیگر برسانیم کسی که به احترام گلستان شدن ایران و جهان عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و فداکار شد سحرخیز و کوهنورد شد دعا کرد و آرزو کرد تا برسد به مقام والای یوسف نبی تنها کسی که در روستاها چنین دعا و آرزوئی کرده است 

تا پیامبری همچون سلیمان که زبان همه را میفهمد و در این نزدیکیهاست تائب را به دعا و آرزویش برساند تنها کسی که می خواهد به مقام والای یوسف در این دوره و زمانه برسد متفاوت از همه روستائیان دنیا دعا و ارزو می کند تنها کسی که می خواهد دستهای غیب را به تمام دنیا نشان بدهد و با صخا در یک روستای قشنگ و زیبا دستهای غیب را به نمایش جهانی در بیاورد و همه را حیران کند 

تائب پرچم فداکاری را برافراشت شما هم که همه را به چشم برادر و خواهر نگاه می کنم و می بینم چون همه از یک پدرو مادریم در همه جای این جهان و همه شما را به اشعار شاعران به سخنان بزرگان به آیات و روایات پروردگار قسم می دهم که واقعادوستتان دارم و عشق می ورزم حتی کسانی را که از برادران یوسف تقلید می کنند از مغرضان و مغروران و منفوران تقلید می کنند به تقلید از یوسف می بخشم و درک می کنم شما همه و همه پرچم حمایت و عنایت و همکاری را به اهتزاز درآورید تا دو طرف ترازو مساوی شود و دعا و آرزویم که گلستان شدن جهان است مستجاب و برآورده شود اول هم از روستای ابرسج شروع می کنم شما همه و همه در تشویق و ترغیب و تحریک ابرسجیان فعالیت و فداکاری و حمایت و همکاری و عنایت کنید تا این چراغ صخا تقویت و پرنور شود 

مگر پاداش خوبی خوبی نیست پس از همین حالا از اولین نفری که این مقاله را می خواند شروع به تحریک همه کند تا با حمایت و همکاری و عنایت پاسخ فداکاری تائب داده شود حیف است که پرچم فداکاری در کنار خودش پرچم حمایت و عنایت و همکاری را در اهتزاز نبیند 

آرزو و دعای یک فداکار در اوج صداقت و ایمان و فداکاری دیدن و شنیدن و نمایش حمایت و عنایت و همکاری خداپسندانه است وای برکم فروشان کسانی که پاسخ فداکاری تائب را با عدم حمایت و همکاری دادند باید توبه و جبران و تلافی کنند تا خداوند برخیر و برکتمان بیفزاید و حتما روستایمان را گلستان می کند خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است می بیند و می شنود پیامبرانی در همین نزدیکیها دارد که تائب را در اوج سربلند و سرافراز نماید 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد   تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید 

دعا و آرزو می کنم این بیتهای ناب تائب برای تقویت و پرنور شدن صخا توسط دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های جهان برای سربلندی و سرافرازی یک عاشق و فداکار در قابهای طلا گرفته شود و به نمایش جهانی در بیاید مگر شما نمی دانید سربلندی یک عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری چه اندازه نزد پروردگار نزد یزدان پاک نزد خداوند ارزش و ثواب دارد 

داستان صخا را به گوش همه کسانی که می دانید و شنیده اید قدرشناس و سپاسگزار فداکاران هستند برسانید یک روستائی خسته و فقیر این شاهکار را خلق کرد و آفرید داستانش را به گوش همه کسانی که ارزش و مقام عاشقان را می دانند برسانیم 

تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید تائب پرچم فداکاری را برافراشت شما هم پرچم همکاری را به اهتزاز دربیاورید مگر پاداش نیکی نیکی نمی باشد 

تائب نقش یوسف را در این دوره و زمانه بازی کرد شما هم تک تک شما هم ای عزیزان نقش عزیز مصر را برایش بازی کنید چه اندازه خدا خوشحال می شود بماند 

ماجرای عجیب

دنیا پرازماجراهای عجیب و غریب است و ما بخاطر عدم مطالعه و بررسی و بخاطر بی توجهی و بی تفاوتی از آنها بهره مند نمی شویم اما داستان تائب در صخا می تواند برای همه نوچوانان و جوانان تحریک آمیز باشد همه باید تحریک به فعالیت و فداکاری شوند تا دنیا گلستان شود 

اینجا مخصوصا در روستاها پرازافرادی هستند که خیلی راحت از لذتهای دنیا بی نصیب و بی بهره هستند چون قدرت ارتباط با دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های دنیا را ندارند اما من راهش را بدست آوردم 

در اوج جوانی با جمله ازخودگذشتی رسیدی تحریک به فعالیت و فداکاری شدم تحریک به پیشرفت و رشد و شکوفائی شدم 

اما این فعالیت و فداکاری حمایت و همکاری می خواست که متاسفانه در اول مقاله گفتم اینجا پراز انسانهائی هستند که سعادت و خوشبختی نمی خواهند و فرصت های خوب سلامتی و جوانی را با بطالت و هوا و هوس های بیهوده از دست می دهند 

مدیر شرکتی روی نیمکتی در پارک نشسته بود و سرش را بین دستانش گرفته بود و به این فکر می کرد که آیا میتواند شرکتش را از ورشکستگی نجات دهد یا نه.بدهی شرکت خیلی زیاد شده بود و راهی برای بیرون آمدن از این وضعیت برایش وجود نداشت.طلبکارها مدام پیگیر طلب خود بودند.فروشندگان مواد اولیه هم تقاضای پرداخت بر اساس قراردادهای بسته شده را داشتند.مدیر غرق در همین افکار بود که ناگهان پیرمردی کنار او روی نیمکت نشست و گفت:
” من میتونم کمکت کنم.”
سپس نام مدیر را پرسید و یک چک برای او نوشت و به دستش داد و گفت:”این پول رو بگیر”! و ادامه داد: یک سال بعد همین موقع بیا اینجا و این پولی رو که بهت قرض دادم بهم برگردون! بعد هم از آنجا دور شد و رفت.

نقد نشدن چک راکفلر :

مدیر شرکت، درحال ورشکستگی یک چک ۵۰۰/۰۰۰ دلاری در دستش دید که امضای “جان دی راکفلر” یکی از ثروتمندترین مردان روی زمین را داشت.مدیر با خود فکر کرد: حالا میتونم تمام مشکلات مالی شرکت رو در عرض چند ثانیه برطرف کنم! اما تصمیم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جای امنی نگه دارد!! همین که می دانست چنین چکی دارد اشتیاق و توان تازه ای برای نجات شرکت پیدا کرد. او توانست از طلبکاران برای پرداخت های عقب افتاده فرصت بگیرد. توانست چند قرارداد جدید ببندد و چند سفارش بزرگ دریافت کرد! در عرض چند ماه او توانست تمام بدهی ها را تسویه کند و شرکت به سودآوری دوباره رسید.

یکسال بعد دیدار با راکفلر:

دقیقاً یک سال بعداز اتفاقی که در پارک برایش افتاده بود با چک نقد نشده به پارک رفت و روی همان نیمکت نشست. راکفلر آمد، اما قبل از اینکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقیتش را برای او تعریف کند، پرستاری آمد و راکفلر را گرفت و فریاد زد: ” گرفتمش!” بعد به مدیر نگاه کرد و گفت: امیدوارم شما را اذیت نکرده باشد. این پیرمرد همیشه از آسایشگاه فرار می کند و به مردم می گوید که راکفلر است!!!
مدیر که از این صحنه بسیار متعجب شده بود تازه فهمید این پول یا چک آن پیرمرد نبود که شرایط او را تغییر داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم برای نجات شرکت را به او داده بود.

معجزات صخا همین بس که اینهمه دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های جهان مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند امیدوارم با جذب و جلب آن عزیزان روستایم گلستان شود و من سربلند و سرافراز گردم و همه را خشنود سازم مخصوصا سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم 

صخا از معجزات علم و عرفان   صخا لطف و عنایتهای یزدان 

پیامبری همیشه درهمین نزدیکی است

تائب سرپرست عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری با یک ایده ناب که علاج همه دردهای روستاهاست به میدان آمده است هرروستا یک تائب و یک مجموعه قرض الحسنه و خیریه مثل صخا می خواهد تا بتواند با تقویت فرهنگ و ورزش و قرض الحسنه و خیریه روستا را گلستان کند 

هرچند این ایده به نظر بسیاری از عزیزان سخت و مشکل و خنده دار است اما تائب امیدوار و مشتاق به بوی پیامبران است وقتی عشق به اوج خودش برسد و اطاعت از خداوند به اوج خودش برسد هست پیامبری در همین نزدیکی که معجزه کند و کراماتش را نشان بدهد 

من به نزدیکی آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و همه پیامبران اعتقاد و ایمان دارم من صحبت های همه این عزیزان را در تورات و انجیل و قرآن خوانده ام و فهمیده ام من عاشق یعقوب و یوسفم عاشق داوود و سلیمانم عاشق هود و صالح و ایوب و لوط و یونسم من از روح بلند این عزیزان که در نزدیکی ما هستند کمک و پشتیبانی می خواهم 

من برای ایده خودم که با سی سال بی خوابی و مطالعه و بررسی در زمینه قرض الحسنه و خیریه در زمینه روشن شدن و پرنور کردن ایده در زمینه این و آن و چگونگی رسیدن به خواسته ها و آرزوهای بزرگ همت و تلاش زیادی کرده ام و در پایان اینهمه عشق و صداقت و ایمان و فداکاری دعا کردم تا پیامبرانی که در نزدیکی ما هستند یاریمان کنند من بنام تک تک این پیامبران بزرگ برای صخا از خداوند حمایت و همکاری خواستم 

دعوت من از دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ جهان بنام و به یاد خداوند بود هرچه دعوت و تقاضا از من می بینید و می شنوید قبل از آن سجده کردم و بنام و یاد خدا تبلیغ و تشویق و ترغیب و تحریک کردم چون همه به خداوند تعلق داریم 

داستان صخا را عاشقانه نوشتم صخا یک ایده ناب و ارزشمند برای گلستان شدن روستاهاست برای خشنودی قلب سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم است پس داستان صخا را به گوش یکدیگر با عشق و علاقه برسانیم 

نکند بخاطر کفشهای پاره ومشکلات بین راه این مدرسه به باران با آنهمه عظمتش شک کنیم عدم حمایت و همکاری با فداکاران فاجعه است طبیعتا نقاط ضعف شدیدی هم به وجود می آورد پس بیشتر فکر کنیم و بیندیشیم فقط به فکر تقویت و پرنور شدن چراغ صخا باشیم 

تا نقاط قوت این ایده ناب و ارزشمند تقویت شود همه دنیا را به تقویت صخا تحریک کنیم 

صخا از معجزات علم و عرفان   صخا لطف و عنایتهای یزدان  

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد     تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید

قدر و ارزش عاشقانی همچون تائب با صخا را بدانیم و شکر و سپاس بجا بگذاریم قدرشناس باشیم تا خداوند خیر و برکت بدهد 

اگر نمی توانید حمایت و همکاری کنید وضو بگیرید و دو رکعت نماز برای سربلندی تائب بخوانید اگر اهل نماز نیستید سجده شکر برای سرافرازی تائب بجا بیاورید تا بتوانیم نوراین چراغ را برای روستاها زیاد کنیم 

و درجذب و جلب توانمندان روزبروز موفق تر نشان بدهیم  

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم… حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد…

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست…

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد

 این داستان تائب سرپرست صخاست که می خواهد روستاهای جهان را گلستان کند داستان صخا را به گوش ابرمردان جهان برسانیم (تائب) 

اشاره ای به کارهای بزرگ خیرین جهان

اشاره ای به خیرین بزرگ جهان گلچینی از مطالعات و بررسیهای شبانه روزی تائب سرپرست عاشق و سحرخیز و کوهنورد صخا 

خودم را نشان دادم اکنون نوبت شماست 

صخا با این کیفیت و با این عشق به روستاهای جهان و سرپرست عاشق صلح و دوستیش به یک خیریه بزرگ تبدیل خواهد شد مشتاق و امیدوارم 

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

صخا یک ایده ناب و ارزشمند که تقویت و پرنور شدنش علاج همه دردهای روستاهاست (تائب) 

تا درخت دوستی برکی دهد    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ) 

ما زیاران چشم یاری داشتیم و داریم صخا باید پرنور و تقویت گردد برای گلستان شدن روستاها یک تائب و یک صخا می خواهیم 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانیم (تائب) 

داستان صخا را به گوش دانشمندان جهان برسانیم (تائب) 

صخا با این کیفیت و با این عشق به روستاهای جهان و سرپرست عاشق صلح و دوستیش به یک خیریه بزرگ تبدیل خواهد شد مشتاق و امیدوارم 

جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب دنیا دعا و آرزوی سرپرست عاشق صخاست تا این چراغ پرنور گردد و همه روستاهای جهان را چراغانی و گلستان کند (تائب) 

حمایت و عنایت و همکاری با فداکاران تیشه به ریشه بدبختی و شقاوت و ناجوانمردیها می زند حواسمان به تائب در صخا بیشتر باشد  

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم… حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد…

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست…

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد

 این داستان تائب سرپرست صخاست که می خواهد روستاهای جهان را گلستان کند داستان صخا را به گوش ابرمردان جهان برسانیم (تائب) 

شاهزاده ویلیام در سال 2014 برای کمک به بی خانمان ها، در خیریه ای در  لندن حضور یافت. او از سال 2005 تا به حال حامی این موسسه شد. او حتی در کودکی نیز بارها به همراه مادر خود پرنس دیانا از این مکان دیدن می کرد.

.میشل اوباما از جوانان برای ادامه تحصیل حمایت می کند. او می گوید: «جوانان ما باید بدانند که مهم نیست از کجا آمده اند یا دارایی شان چقدر است، آنها می توانند در دانشگاهها حضور یابند و برای ساختن جامعه ای بهتر، تلاش کنند.»

مری کیت اولسن و خواهرش اشلی اولسن شاید سرشان با طراحی محصولات برند تجملاتی مد با نام«The Row» گرم باشد اما از کمک به خیریه ها تحت هیچ شرایطی غافل نمی شوند. آنها با حضور در خیره هوای پاک، به افراد فقیری که توانایی مالی لازم را برای خروج از شهر و تجربه زندگی روستایی ندارند، کمک می کنند.

.آنجلینا جولی نیز جزو خیرترین ستارگان هالیوودی است. او فعالیت های زیادی در این زمینه داشته است به عنوان مثال برای محافظت و حمایت از پناهندگان و یاری رساندن به اسکان مجدد آنها عضو کمیساریای عالی سازمان ملل پناهندگان شد یا حتی در نقاط دیگر به یاری قربانیان جنگ شتافت. او می گوید: «تا زمانی که جنگ پابرجاست ما باید برای کمک به قربانیان آماده باشیم.»

.الکسا چانگ نیز از دیگر ستاره های خیریاست که همراه آکسفام به مالاوی سفر کرد و در کمپینی که برای حمایت از حقوق زنان تشکیل داده بود، از حقوق آنان دفاع کرد. او می گوید: «آنجا پر از خفت و خواری است، دختران را در سن 14 سالگی شوهر می دهند و برای زنان هیچ حقوقی قائل نیستند. ما باید قدرت را به زنان باز گردانیم. این کار حیاتی است.»

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.» 

لوئی تاملینسون خواننده بریتانیایی و نایل هوران خواننده ایرلندی از گروه وان دایرکشن، در کنار افراد دیگری چون دیمین لوئیس، رابی ویلیامز و اولی مارس، در یک مسابقه فوتبال شرکت و بیش از  5.4 میلیون دلار به نفع یونیسف جمع آوری کردند.

جان بویگا بازیگر انگلیسی جنگ ستارگان، یکی از ستاره های مورد علاقه ماست، از این جهت که فعالیت های خیرخواهانه زیادی انجام می دهد. به عنوان مثال یک بار کودکان بیمارستانی در لندن را با عروسک های سریال جنگ ستارگان سورپرایز کرد. برخی از آن کودکان آرزوی دیدن این چهره محبوب را داشتند و در نهایت آرزویشان به واقعیت پیوست. 

سوپر مدل کریستی ترلینگتون، نه تنها ظاهر بلکه باطن زیبایی نیز دارد. او موسس خیریه « Every Mother Counts»، موسسه ای در جهت حمایت از مادران باردار و کودکان، است. آنها این بار تعداد محدودی کیف مخصوص مادر و کودک را به همراه تمام لوازم مورد نیازشان تهیه کردند و به هائیتی رهسپار شدند.

نائومی کمبل، مدل 44 ساله، در سال 2014 به هدف مبارزه با بیماری آبولا، در یکی از شوهایش، با حراج لوازمی توانست بیش از 1.4 میلیون دلار جمع آوری کند.

فعالیت های خیرخواهانه تیلور سوئیفت، زبانزد خاص و عام است. این ستاره هالیوودی 4 میلیون دلار به موزه و تالار مفاخر موسیقی کانتری و 150 دلار به مدرسه ای در آلاباما که در اثر گردباد ویران شده بود اختصاص داد. او همچنین هر چند وقت یک بار ساعت های زیادی را در کنار کودکان سرطانی در نیویورک می گذراند. نام او در لیست خیرترین ستاره ها در سالهای 2012، 2013 و 2014 ثبت شده است.

.کایرا نایتلی در جولای 2014 به همراه آکسفام، یکی از بزرگترین گروه‌های بین‌المللی امدادرسانی برای ریشه‌کن کردن فقر، گرسنگی و بی‌عدالتی و به هدف کمک رسانی به کمپ پناهندگان به سمت سودان جنوبی روانه شد تا به 1.5 میلیون قربانی کمک رسانی کند. او از این تجربه خود می گوید: «وضعیت آنها آنقدر وخیم بود که من شوکه شده بودم. گروه های امداد کمک رسانی می کردند اما گویی تاثیر چندانی نداشت و وضعیت آنها هر لحظه بدتر و بدتر می شد. آنها تنهایی از پس این مصیبت بر نمی آیند و به کمک ماها به شدت احتیاج دارند.»

زویی دشانل، بازیگر، خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی است که اخیرا اولین فرزند خود را بادار است، هر ماه مبلغی حدود 1500 دلار را به خیره هایی چون حقوق حیوانات، خیره شان پن و زندانیان بی گناه واریز می کند.

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

حس روئیدن را به دنیا نشان دادم

یک روستا زاده فقیر و خسته توانست چراغی روشن کند چگونه و چطورش را باید دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ جهان به مطالعه و بررسی بگذارند تا حس روئیدن در همه بوجود بیاید می شود روئید حتی در کویر خشک 

تائب سرپرست صخا به همه دنیا نشان داد که روئیدن یعنی چه با اینکه در روستای ما دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های زیادی بودند اما فقط من توانستم چراغی روشن کنم کیفیت این چراغ بی نظیر و ارزشمند است 

جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان جهان را برای تقویت و پرنور شدن این چراغ می خواهم من با همه چراغهای روشن دنیا فرق دارم من می خواهم روستایم را و روستاهای جهان را چراغانی کنم من ایده پردازم 

اگر اگر فقط یک ثروتمند از من حمایت می کرد الان همه روستاهای جهان را چراغانی کرده بودم داستان صخا را به گوش یکدیگر برسانیم صخا در نوع خودش یک معجزه است شفای دلهای دردمندان و قرض داران است 

یک نویسنده بزرگ به ابرسج بیاید و داستان صخا را با همه جوروجفاهایش بنویسد و ارائه بدهد اگر پرفروش ترین کتاب دنیا نشد من از خدا آرزوی مرگ می کنم صددرصد آرزوی مرگ می کنم این داستان صخا داستانی نیست که جهان را تکان ندهد 

یک گل وسط مرداب روئیده است و معجزه است که در این مرداب سالها سالم و سرحال مانده است یکی از توانمندان مشهور جهان به ابرسج بیاید کسی که در جهان شهرت و محبوبیت بالائی دارد تا از نزدیک ببیند معجزه بزرگ خداوند را امکان نداشت این چراغ روشن بماند اما ماند 

این چراغ سالها بدون سوخت روشن ماند و این اصلا امکانپذیر نبوده و نیست اما باید از نزدیک دید و شنید و سریال و فیلم و کتاب تهیه کرد و به جهانیان نشان داد منتهای رحم و غیرت و خجالت را فقط در صخا می توانیم ببینیم 

صخا یک معجزه و کرامت عرفانی است که اگر از نزدیک بزرگان جهان فقط بزرگان جهان ببینند حیرتشان هزاران برابر می شود 

قدر فداکاران را باید بدانیم جهان را با صخا شرمنده و خجل خواهم کرد 

جهان را شرمسار وجود تائب عاشق خواهم کرد فقط یک دانشمند و یک ثروتمند در این دنیای بزرگ می خواهم تا با من از نزدیک چندین روز ملاقات داشته باشد دعا و آرزوی من از خداوند همین است حیف است جهان با اینهمه نیکوکار توانا و بزرگ ازوجود یک فداکار در اوج صداقت و ایمان بی خبر بماند باید همه دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها را از وجود تائب در صخا باخبر و بیدار و هوشیارشان کرد کسی که می تواند در یک چشم به هم زدن روستائی را گلستان کند می تواند اما شرط دارد حمایت و همکاری دو طرف این ترازو را یکسان خواهد کرد عنایت و توجه فقط همین 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد     تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید   

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم… حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد…

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست…

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد

 این داستان تائب سرپرست صخاست که می خواهد روستاهای جهان را گلستان کند داستان صخا را به گوش ابرمردان جهان برسانیم (تائب) 

 

بعد از مرگ تائب همه را متوجه خودش می بیند

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.» 

دلم می سوزد اینها را که گفتم  خیالی نیست بریکتاپرستان (تائب) 

داستان همه دانشمندان بزرگ را خوانده ام مطالعه و بررسی کرده ام فکر کرده ام همه را دیدم و فهمیدم مظلومانه فعالیت و فداکاری کردندو همه بعد از مرگ به اوج شهرت رسیدند اما من می خواهم جهان را متوجه این اشتباه بکنم این فرهنگ خوبی نیست 

حداقل کشورهای بزرگ و متمدن که ادعای غنی بودن فرهنگ را دارند پس چگونه در این فرهنگ ضعیف هستند فرهنگ حمایت و عنایت و توجه به فداکاران چرا با وجود این همه مدعی در جهان بی فرهنگی در این زمینه موج می زند

 عدم حمایت و همکاری از فداکاران اوج بی فرهنگیست (تائب) باید در این زمینه قوی بشویم من دنیا را متوجه این اشتباه می کنم این برای دنیا خطرناک است درشان دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان نیست که یک فداکار در جهان با عدم حمایت و عنایت و همکاری روبرو باشد 

وقتی که من می دانم امثال تائب با یک ایده ناب همچون صخا که علاج همه دردهای روستاهاست بعد از مرگ درخشان و تابان می شوند چرا اجازه بدهم من اجازه نمی دهم غربت فداکاران باید همین جا و با تائب در صخا به پایان برسد 

من همت و تلاشم را می کنم من دعا و آرزویم را کرده ام و می کنم امیدوارم موفق شوم چون با تقویت و پرنور شدن یک فداکار در روستا مطمئن باشیم در یک چشم به هم زدن آن روستا گلستان می شود و این فرهنگ درهمه روستاهای جهان تقویت و پرنور می گردد 

پس نمی گذارم بیشتر از این تائب با ایده اش صخا غریبانه و مظلومانه و معصومانه سالها فعالیت و فداکاری در اوج صداقت وایمان داشته باشد من همه دانشمندان و باسوادان جهان را جذب تائب در صخا خواهم کرد حالا می بینید من سالهاست این کا را شروع کرده ام 

تا کی فداکاران در غربت و تنهائی با وجود اینهمه توانمند درجهان واقعا شرم آور است و بی انصافیست  

با وجود اینترنت که خیلی راحت می شود از فداکاران حمایت کرد داستان فداکاران مظلوم را به گوش ابرمیلیاردرها وسوپرپولدارها رساندچرا در این بحث تا این حد و اندازه بی فرهنگ باشیم حیف است فداکاری بسوزد و بسازد  

حریف اینهمه نامرد مگر خودت بشوی   ای خداوند بزرگ مغرضان و مغروران و منفوران همه را بخیل و حسود می خواهند اما من همه را جوانمرد و فداکار می خواهم باید موفق به تقویت و پرنور شدن صخا بشوم باید 

دلم می سوزد اینها را که گفتم  خیالی نیست بریکتاپرستان (تائب) 

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.» 

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم… حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد…

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست…

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد

 این داستان تائب سرپرست صخاست که می خواهد روستاهای جهان را گلستان کند داستان صخا را به گوش ابرمردان جهان برسانیم (تائب) 

شاهزاده ویلیام در سال 2014 برای کمک به بی خانمان ها، در خیریه ای در  لندن حضور یافت. او از سال 2005 تا به حال حامی این موسسه شد. او حتی در کودکی نیز بارها به همراه مادر خود پرنس دیانا از این مکان دیدن می کرد.

.میشل اوباما از جوانان برای ادامه تحصیل حمایت می کند. او می گوید: «جوانان ما باید بدانند که مهم نیست از کجا آمده اند یا دارایی شان چقدر است، آنها می توانند در دانشگاهها حضور یابند و برای ساختن جامعه ای بهتر، تلاش کنند.»

مری کیت اولسن و خواهرش اشلی اولسن شاید سرشان با طراحی محصولات برند تجملاتی مد با نام«The Row» گرم باشد اما از کمک به خیریه ها تحت هیچ شرایطی غافل نمی شوند. آنها با حضور در خیره هوای پاک، به افراد فقیری که توانایی مالی لازم را برای خروج از شهر و تجربه زندگی روستایی ندارند، کمک می کنند.

.آنجلینا جولی نیز جزو خیرترین ستارگان هالیوودی است. او فعالیت های زیادی در این زمینه داشته است به عنوان مثال برای محافظت و حمایت از پناهندگان و یاری رساندن به اسکان مجدد آنها عضو کمیساریای عالی سازمان ملل پناهندگان شد یا حتی در نقاط دیگر به یاری قربانیان جنگ شتافت. او می گوید: «تا زمانی که جنگ پابرجاست ما باید برای کمک به قربانیان آماده باشیم.»

.الکسا چانگ نیز از دیگر ستاره های خیریاست که همراه آکسفام به مالاوی سفر کرد و در کمپینی که برای حمایت از حقوق زنان تشکیل داده بود، از حقوق آنان دفاع کرد. او می گوید: «آنجا پر از خفت و خواری است، دختران را در سن 14 سالگی شوهر می دهند و برای زنان هیچ حقوقی قائل نیستند. ما باید قدرت را به زنان باز گردانیم. این کار حیاتی است.»

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.» 

لوئی تاملینسون خواننده بریتانیایی و نایل هوران خواننده ایرلندی از گروه وان دایرکشن، در کنار افراد دیگری چون دیمین لوئیس، رابی ویلیامز و اولی مارس، در یک مسابقه فوتبال شرکت و بیش از  5.4 میلیون دلار به نفع یونیسف جمع آوری کردند.

جان بویگا بازیگر انگلیسی جنگ ستارگان، یکی از ستاره های مورد علاقه ماست، از این جهت که فعالیت های خیرخواهانه زیادی انجام می دهد. به عنوان مثال یک بار کودکان بیمارستانی در لندن را با عروسک های سریال جنگ ستارگان سورپرایز کرد. برخی از آن کودکان آرزوی دیدن این چهره محبوب را داشتند و در نهایت آرزویشان به واقعیت پیوست. 

سوپر مدل کریستی ترلینگتون، نه تنها ظاهر بلکه باطن زیبایی نیز دارد. او موسس خیریه « Every Mother Counts»، موسسه ای در جهت حمایت از مادران باردار و کودکان، است. آنها این بار تعداد محدودی کیف مخصوص مادر و کودک را به همراه تمام لوازم مورد نیازشان تهیه کردند و به هائیتی رهسپار شدند.

نائومی کمبل، مدل 44 ساله، در سال 2014 به هدف مبارزه با بیماری آبولا، در یکی از شوهایش، با حراج لوازمی توانست بیش از 1.4 میلیون دلار جمع آوری کند.

فعالیت های خیرخواهانه تیلور سوئیفت، زبانزد خاص و عام است. این ستاره هالیوودی 4 میلیون دلار به موزه و تالار مفاخر موسیقی کانتری و 150 دلار به مدرسه ای در آلاباما که در اثر گردباد ویران شده بود اختصاص داد. او همچنین هر چند وقت یک بار ساعت های زیادی را در کنار کودکان سرطانی در نیویورک می گذراند. نام او در لیست خیرترین ستاره ها در سالهای 2012، 2013 و 2014 ثبت شده است.

.کایرا نایتلی در جولای 2014 به همراه آکسفام، یکی از بزرگترین گروه‌های بین‌المللی امدادرسانی برای ریشه‌کن کردن فقر، گرسنگی و بی‌عدالتی و به هدف کمک رسانی به کمپ پناهندگان به سمت سودان جنوبی روانه شد تا به 1.5 میلیون قربانی کمک رسانی کند. او از این تجربه خود می گوید: «وضعیت آنها آنقدر وخیم بود که من شوکه شده بودم. گروه های امداد کمک رسانی می کردند اما گویی تاثیر چندانی نداشت و وضعیت آنها هر لحظه بدتر و بدتر می شد. آنها تنهایی از پس این مصیبت بر نمی آیند و به کمک ماها به شدت احتیاج دارند.»

زویی دشانل، بازیگر، خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی است که اخیرا اولین فرزند خود را بادار است، هر ماه مبلغی حدود 1500 دلار را به خیره هایی چون حقوق حیوانات، خیره شان پن و زندانیان بی گناه واریز می کند.

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

دانشمند بشویم تا خداوند از ما تعریف کند (تائب)

تحقیر و تخریب و تضعیف یوسف نزد کاروانیان نقشه کثیف و شوم برادران در اوج بخل و کینه بود (تائب) 

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.» 

دانشمند شدن راحت است مثل آب خوردن در داستان حضرت یعقوب می خوانیم که به فرزندانش فرمود همه از یک دروارد نشوید بلکه از درهای مختلف به شهر مصر درآئید اینجاست که خداوند می فرماید حضرت یعقوب دانشمند بود چون از علوم الهی باخبر بود اکثر مردم نمی دانند و یا نمی فهمند

خداوند از انسانهائی که دیگران را از خطرات بخل و کینه و دلهای سیاه و چشمهای شور برحذر می دارند می گوید دانشمند واقعا این آیه از قرآن مرا خشنود ساخت و به فکر کارهائی افتادم که از برکت علم و عرفان سخنان بزرگان و آیات پروردگار انجام داده بودم 

پندارهای نیک و گفتارهای نیک و کردارهای نیکم همه در نظرم آمد و صخا که شاهکارمن بود فعالیت و فداکاری در راه قرض الحسنه و خیریه و تشویق و ترغیب و تحریک همه اطرافیانم به حمایت و همکاری که مرا به اوج هوش و دانش رسانده است 

من درخودم در وجودم احساس کردم خداوند با نه تنها یعقوب نبی دارد با همه کسانی دارد که توجه و عنایت دارند همه دانشمند هستند اگر قدر خودشان را بدانند من سالهاست که از این توصیه ها در خانواده ام دارم 

همه را به زهد و تقوی دعوت می کنم و از بخل و کینه برحذر می دارم در تجملات و هوا و هوس هشدار و اخطارشان می دهم و همه را به تقویت و پرنور شدن صخا تبلیغ و تشویق و تحریک در این راه دعوت می کنم 

این چراغ را تقویت و پرنور کنیم تا روستایمان گلستان شود و قلب سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم ما شاد و خرسند شود به جذب و جلب با نفوذان و باسوادان امر می کنم به جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها دستور می دهم 

من همه را فعال و فداکار می خواهم عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و سحرخیز و کوهنورد می خواهم برخلاف برادران یوسف که همه را بخیل و حسود می خواهند برخلاف ذلیخا که همه زنان را هوا و هوسباز می خواهد 

من از بخل و کینه و غرض و مرض از هوا و هوسبازی بیزارم و دشمنی خودم را سالهاست نشان داده ام من همه را کوشا در راه فرهنگ و ورزش و قرض الحسنه و خیریه می خواهم من از تجملات بیزارم و همه را مخصوصا کسانی را که در راس قرار دارند را ساده و بی ریا گره گشا و نان رسان و مشکل گشا می خواهم من همه توانمندان و ثروتمندان را برای تقویت صخا با احترام دعوتشان می کنم 

من عاشق دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب هستم و از آنها حمایت و همکاری می خواهم من دعا و آرزو زیاد می کنم شبانه روزی دو سه ساعت در کوههای ابرسج برای صحبت و درددل و دعا و آرزوهای خوب با خداوند تنها می شوم 

پس من می توانم به مقام والای دانشمندی رسیده باشم من می توانم با این اعمال و رفتارم ادعای دانشمندی داشته باشم 

داستان تائب در صخا را به گوش یکدیگر برسانیم تا هرچه زودتر به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر دنیا برسد 

حواسمان به فداکاران بیشتر باشد 

تحقیر و تخریب و تضعیف یوسف نزد کاروانیان نقشه کثیف و شوم برادران در اوج بخل و کینه بود (تائب) 

عزیزان داستان تائب و صخا را به گوش دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ برسانیم تا قربانی بیست درصد مغرض و مغرور و منفور نگردد تا قربانی درصدی هوسباز نشود تا صخا به کوری دلهای سیاه و چشمهای شور بخیلان تقویت و پرنور شود 

نرساندن داستان صخا به گوش یکدیگر ظلم بزرگی در حق یکی از دانشمندان و عاشقان و عارفان و شاعران و نویسندگان و سحرخیزان و کوهنوردان است و این کسی نیست جز تائب عزیز و حبیب پروردگار 

ای خاک عالم برسرت آتش کند خاکسترت   تائب حبیب او بود شد از جفایت استخوان  

دیروز در حین کوهنوردی خسته بودم بطوری که پاهایم نمی کشید بدنم فریاد می زد بسه دیگه برگردیم اما مغزم فریاد زد نه هنوز باید ادامه بدهم و صحبت ها و درددلهایم با خداوند تمام نشده است هنوز جا برای التماس و خواهش از خداوند دارم و این التماسها و این خیر و برکت خواستن ها از خداوند در این هوای خوب در کوه ارزش دارد برای خشنود ساختن خدا باید بیشتر التماس کنم از همه بیشتر و بهتر 

هوا تاریک شد وقتی که قشنگ با خداوند حرف زدم و به اوج لذت سخن گفتن به خداوند رسیدم کم کم برگشتم اجر همگی بایزدان 

همین کوهنوردی و سخن گفتن با خداست که مرا از همه شما بیشتر و بهتر عاشق مطالعه و بررسی و نوشتن و خواندن می کند حال و حوصله مرا از همه بالاتر برده است 

این روزها از همه روزهای عمرم بیشتر احساس می کنم که خداوند زمینه های رساندن داستان تائب در صخا را به گوش دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان فراهم کرده است بوی خوبی به مشام من می رسد خیلی خیلی نزدیک شده ام 

آفرین به جی کاتلر قهرمان من عاشق فداکارانم عاشق فعالان عاشق فرهنگ و ورزش چه صحبت قشنگی کرده است آفرین به جی کاتلر ممنونم عاشقتم پروردگار من چنین نعمتهای بزرگی در دنیا دارد پروردگار من خیلی بزرگ است 

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم… حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد…

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست…

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد

 این داستان تائب سرپرست صخاست که می خواهد روستاهای جهان را گلستان کند داستان صخا را به گوش ابرمردان جهان برسانیم (تائب) 

ضدهمکاری با فداکاران یک خطر بزرگ محسوب می شود (تائب)

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.» 

ضدهمکاری و یا عدم حمایت و همکاری با فداکاران یک خطر بسیار بزرگ می باشد (تائب) 

عدم حمایت و همکاری از ضدهمکاری با فداکاران خطرش بیشتر و بزرگتر است (تائب) 

عدم حمایت و همکاری نقشه شوم مغرضان و مغروران و منفوران است که در باره فداکاران بکار می گیرند و از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند و ضدهمکاری آنان با فداکاران به این امر منجر می شود که برای جامعه بسیار خطرناک است 

و اول از همه گریبان خود مغرضان را خواهد گرفت و در آتشی که روشن کرده اند خواهند سوخت 

هرچه زودتر باید دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های مشهور را از این خطر بزرگ آگاه کرد تا با تقویت فداکاران و نیکوکاران جلوی بسیاری از اثرات سوء آن گرفته شود نتیجه ضدهمکاری مغرضان و مغروران ومنفوران ظاهر پرست با نیکوکاران و فداکاران و عاشقان تضعیف و تحقیر و تخریب آشکار آنهاست که این می شود در جامعه یک انسان عاشق و ایده پرداز و دانشمند و توانا به اندازه یک انسان پست و بی شرافت ارزش ندارد و بی ارزش و بی بهاء می گردد 

حاصل دشمنی با فداکاران بد و شوم است که در نتیجه برگهای سبز فداکاران آفت زده می شوند و اگر زودتر یک جوانمرد پیدا نشود و سم به این آفت ها نزند آن برگ سبز زرد و خشک می شود 

و هیچ حیوانی به حیوانیش روا نمی دارد که برگ سبز عاشقان را آفت بگیرد و زرد و خشک گردد پس چگونه انسانهائی پیدا می شوند و همت و تلاش می کنند تا فداکاران را در اوج صداقت و ایمان و فداکاری پایمال و لگدکوب کنند چگونه می توانند از نگاه خشم و غضب و نفرت خداوند غافل و بی خبر باشند 

در صورتیکه داستان و سریال و فیلم یوسف صدیق را می بینیم و عاقبت برادران و ذلیخا را می شنویم 

ضدهمکاری و بخل و کینه با مظلومان عاقبت بسیار وخیمی برای یاران شیطان دارد و چگونه نمی ترسند جای هزاران سوال دارد که لعن ها و نفرینهای فراوانی را به جان خودشان می خرند  و این اوج جهالت است که در این زمانه بعید است 

با اینهمه روشنگری و پیشرفت تقلید از براردان یوسف بعید است و واقعا شرم آور و بی انصافیست 

عدم حمایت و همکاری با فداکاران شرم آور است (تائب) 

نباید تحت تاثیر بخیلان حقیقت را غریبانه رها کرد (تائب) 

دشمنان تائب عاشق

به همه کسانیکه نقش برادران یوسف را در زندگیم بازی کردند خداقوت و خسته نباشید می گویم و واگذارشان را برخداوند غیور کردم (تائب) 

برای همه کسانیکه در اوج صداقت و ایمان و فداکاری از من حمایت کردند و عنایت و همکاری و دعا را از من دریغ نورزیدند بی نهایت متشکرم و در کوه و بیابان برای امواتشان سجده و نماز بجا می آورم و برای خوشحالی قلبهایشان  دعا می کنم (تائب)

در سال 1374-75تائب صداقت و ایمان و فداکاریش را با گرایش به سمت بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر و ابوالحسن خرقانی و اشعار حافظ و سخنان بزرگان و آیات پروردگار و عشق به تورات و انجیل و قرآن به اوج رساند به طوری که صددرصد محبوب دلها گردید 

اما مغرضان و مغروران و منفوران احساس خطر می کردند کسانی که دستهای کثیفشان با صاف شدن آبهائی که گل کرده بودند رو می شد 

پس برعلیه تائب هم قسم شدند و عده ای را هم شریک این عمل کثیف خودشان کردند 

نقش برادران یوسف را برای تائب به خوبی و بهتر از برادران یوسف هم بازی کردند و تائب را مظلومانه تحقیر و تخریب و تضعیف کردند و کسانی هم نبودند که با آنها به مخالفت برخیزند هرچند بزرگان در سخن و زبانی محکومشان می کردند اما در عمل هیچ کاری نمی کردند 

اما خداوند وعده پشتیبانی به نیکوکاران داده است و دستهای غیبش از هرطرف تائب را یاری می کردند و اوج این یاری در سال 1385زمان رای ریزی شوراها بود که مردم یکپارچه تائب را انتخاب کردند و به همه آن مغرضان نشان دادند که عاشق و طرفدار مظلومان هستند 

اما آنها هم کسانی نبودند که از رو بروند باز بهتر و بیشتر و با دست و بال بازتری به تخریب و تحقیر و تضعیف تائب پرداختند و در مجالس و محافل خودشان شروع به سم پاشی و جوسازی کردند و موفق و پیروز هم بودند و البته خوشحال غافل از اینکه خداوند می بیند و می شنود اما برایشان مهم نبود چون به خیال خودشان نه برای خدا و نه برای بندگان پاک و خالص خدا هیچ ارزش و اهمیتی قائل نبوده و نیستند 

نتیجه نامردیهای آنها در زمان شورائیم از من یک روستا شناس بزرگ ساخت تا علاج درد روستاها را پیدا و کشف کردم یک تائب با صخا در روستاها این ایده تائب است که از برکت مغرضان و صبر و شکر جمیل و سجده برجوروجفای آنان کشف و اختراع شد 

هرجند فکر می کنند که خدا را می شناسند اما نه نمی شناسند چون ضدهمکاری با نیکوکاران و فداکارانی همچون تائب که در اوج صداقت و ایمان و فداکاری قرار دارند دشمنی با خداست 

کسانی که در زندگی دیگران نقش برادران یوسف را بازی می کنند از دستهای غیب خداوند غافل و بی خبرند 

اما همین ها باعث محبوبیت و شهرت فراوان امثال تائب در طول تاریخ بوده اند هرچه پیش آید نیکوست مغرضان و مغروران و منفوران همیشه بیشترین لطفها را به نیکوکاران و فداکاران داشته اند 

فداکارانی همچون تائب هنر و شهرتشان را مدیون مغرضان هستند پس باید مثل یوسف از آنها بگذرند و آنها را همیشه ببخشند 

چون مغرضان همیشه از انسانهای ساده و بی ریائی همچون تائب مظلوم قهرمانان بزرگی ساخته و پرداخته اند مغروران و منفوران همیشه بهترین خدمات را به نیکوکاران ارائه نموده اند 

دشمنان تائب در هنر و شهرت این انسان کوهنورد و سحرخیز و شب زنده دار نقش مهمی را ایفاء کرده اند و من همین جا به همه آنها بعد از یک عمر جوروجفا و اذیت و آزار و شکنجه های جان شکار تائب خداقوت و خسته نباشید می گویم 

به همه کسانی که نقش برادران یوسف را در زندگی تائب بازی کردند خسته نباشید و خداقوت می گویم اگر آنها نبودند من هرگز شاعر و نویسنده و فداکار نمی شدم اگر آنها نبودند نمی توانست در سطح جهانی امید روستائیان عزیز و گرامی باشم 

نمی توانستم مشتاق و امیدوار به جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های مشهور دنیا باشم 

داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب) 

اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.»