قدرت شگفت انگیز عشق

عاشق که شدی تمام جوروجفاها برایت آسان می شود در داستان یوسف چاه و زندان برای یوسف گلستان بود این قدرت عشق است الان هم کسانی را داریم که به تقلید از حضرت یوسف صدیق قدرت شگفت انگیز عشق را به همه نشان داده اند و می دهند 

داستان زندگی تائب دقیقا همین داستان یوسف را تفسیر می کند جائی که عده ای به تقلید از برادران یوسف تائب را در اوج جوانی تحت شکنجه و فشار قرار دادند اما تائب خداپسندانه صبر و شکر جمیل کرد و با سحرخیزی و کوهنوردی جوابشان را داد 

دردل کوهها با سجده های شکر آنهمه رنج و مشقت را تحمل می کرد نه یکسال نه دوسال بلکه نزدیک به سی سال ایستاد تا به همه دنیا تفسیر واقعی داستان یوسف را نشان بدهد و این دست مفسران و دانشمندان و باسوادان بزرگ را می بوسد که سری به تائب بزنند و تفسیرش را از نزدیک ببینند و بشنوند و با خودشان به همه دنیا ببرند 

کسی که در اوج خوبی بدی دید و با سجده های شکر تحمل کرد زیر دست بود و ستم دید باز سجده کرد و هرگز از خداوند ناامید نشده است و هی ظلم و ستم می بیند و هی سجده می کند و روزبروز برسجده هایش افزون می گردد 

درراه فرهنگ و ورزش قدمهای محکمی برمی دارد تا بتواند جواب خوبی به همه کسانی که تحت تاثیر اسلام جوروجفا می کنند بدهد 

من یک خداپرست هستم و در راه خدا مطالعه و بررسی می کنم و در عمل با فداکاری در راه قرض الحسنه و خیریه و فرهنگ و ورزش مطالعه و بررسی می کنم من خدا را اینچنین تفسیر می کنم با جذب و جلب انسانهای زیبا که بخاطر اعمال و رفتار زیبایم به من پیوسته اند و روزبروز برتعدادشان افزون می گردد 

چون از نزدیک فعالیت و فداکاری و جانبازی مرا می بینند و به دوستانشان سوغاتی می دهند 

بهترین سوغاتی و هدیه برای دوستانمان تفسیر پندار و گفتار و کردار نیک جوانمردانی همچون تائب است که در گوشه یک روستا با بدترین شرایط و کمترین امکانات شاهکار می کنند و پیام صلح و دوستی و صداقت و ایمان دارند  

سجده های زیاد برمصیبت ها و بلاها و صبر و شکر جمیل همه اینها معجزه عشق است که باید از نزدیک و در ابرسج از تائب با صخا ببینید 

قدرت عشق را تائب می تواند به همه شما نشان بدهد به شرط توجه و عنایت خداپسندانه 

تائب با قدرت عشق عارف و شاعر و نویسنده و فداکار و کارآفرین شد تا قدرت سجده های عاشقانه را به همه دنیا نشان بدهد  

به سمت و سوی قوی شدن

در اوج بحرانها و سختیها در اوج فشار مغرضان و کینه ها و بخلها به خداوند پناه بردم 

با سحرخیزی و کوهنوردی در جستجوی قوی شدن برآمدم پیاده روی های دو سه ساعته مرا به سمت و سوی قوی شدن می برد پندارهای نیک و گفتارهای نیک و کردارهای نیک حاصل سحرخیزی و کوهنوردی بود 

عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و فعال و فداکار شدم تا بدینوسیله به سمت و سوی قوی شدن گامهای بلندی بردارم در راه فرهنگ و ورزش قدم برداشتم درراه قرض الحسنه و خیریه یک گام بلند به نام صخا برداشتم از اطرافیان شروع کردم قرض الحسنه و خیریه را تمرین کردم 

خانواده ام را هم در این راه شریک کردم تا صاحب تجربه بشوند نزدیک به سی سال کارم همین شده است به سمت قوی شدن تا به قول بروسلی دعانکنیم خدا مشکلات ما را برطرف کند دعا کنیم در برابر مشکلات قوی و محکم و استوار باشیم 

انسانهای خوب و قوی را جذب و جلب کردم با افراد مظلوم و ساده و بی ریا گرم گرفتم محبت کردم به یادشان بودم برایشان دعا کردم و آرزوهای خوب داشتم عاشقشان بودم زحمت و تلاش زیادی در راه جذب و جلبشان کشیدم در راه ماندنشان به آب و آتش زدم 

همه اینها راههای خوبی بود که از علم و عرفان بدستم رسید از سحرخیزی و کوهنوردی در من روشن شد و روشن ماند دیگر فرصتی نداشتم که به بدیها فکر کنم فکرکردن به بدیها و بدها انسان را ضعیف و خوار می کند 

من همه اینها را به خاطر خدا کردم تا یاد و نام خداوند در من تقویت و پرنور شود و شد و خداوند را از این بابت شاکرم که به من توفیق به یادش بودن را با قرض الحسنه و خیریه صخا داد دیگر فرصتی نداشتم به یاد کسان و چیزهای دیگری باشم چون صخا یعنی فقط خدا 

مشکلات و نقاط ضعف صخا مرا برآن داشت که بیشتر به خداوند متوسل بشوم بیشتر با خدا درددل کنم صحبت کنم صخا مرا در راه رسیدن به خداوند کمک کرد مرا مجبور کرد که صددرصد به خداوند پناه ببرم تا از همه دردها و رنجها راحت و آسوده شوم 

خداوند بهترین پشتیبان است ما هم وظیفه داریم بهترین بنده و مطیع برای خداوند باشیم عاشقش باشیم تا گره ها را باز کند مشکلات را برطرف کند نان رسان خوبیست خداوند مهربان بهترین روزی دهنده است پس صددرصد به خداوند فکر کنیم در همه زمینه ها بهترین است بهترین مکار بهترین بالا برنده بهترین پائین آورنده مغرضان و مغروران و منفوران را خودش پائین می کشد آنها را از فرهنگ و ورزش دور می کند 

آنها بدون اینکه خودشان بفهمند با وجود کینه و دشمنی که از فداکاران دردل دارند به سمت و سوی ضعیف شدن می روند عشق به فداکاران و عاشقان تعریف و تمجید از دوستان خدا انسان را قوی و محکم و استوار می کند جمایت و همکاری از فداکاران انسان را قوی و محکم می کند بلا ها و مصیبت های زیادی را از آنها دور می کند توجه و عنایت به فداکاران انسان را تضمین می کند این خاصیت خداست راه خداست عشق به خداست 

وقتی انسانهای ضعیف به من جفا کردند در جستجوی انسانهای قوی برآمدم

عده ای به تقلید از برادران یوسف در زندگی من نقش بازی کردند به همان ترتیب شروع به بخل و کینه و اذیت و آزارم کردند من هم به خداوند پناه بردم و در جستجوی انسانهای قوی به آب و آتش زدم و با خودم گفتم با از خودگذشتن به انسانهای بزرگ می رسم 

به دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها می رسم همه دردها و رنجهای آنان را تحمل کردم اذیت و آزارهایشان را به جان خریدم و تنبیه و شلاقهایشان را هم نوش جان کردم خشم و غضب و کینه و کدورتشان را به جان خریدم اما در همین حال به سمت انسانهای قوی هم متمایل شدم 

به آنها پناه بردم و داستان زندگی خودم را به آنها گفتم تا دهان به دهان بچرخد و خداوند گره ها را باز نماید و هنوز هم بعد از سالها خسته و دلگیر و افسرده نیستم و به جستجویم ادامه داده ام با اشعار و مقالات ناب خودم در جستجوی دلهای دریا و قلبهای شیر هستم و هرگونه همت و تلاشی را هم دریغ نورزیدم تا به آرزویم برسم و دعایم مستجاب شود و در این راه هم سختیهای زیادی کشیدم اما هرگز از خداوند ناامید نشدم و ادامه دادم 

صبر و شکر جمیل را شعار خودم قرار دادم فقط خدا را برزبان جاری ساختم تا دعایم مستجاب شود تا وقتی که بوی عزیز مصر به مشام من هم مثل یوسف برسد و خداوند برساند چون خداوند اجر نیکوکاران را ضایع و تباه نمی کند همه این سختی ها جواب می دهد همه کسانی که در اوج زحمت و فداکاری به من ظلم و ستم روا داشتند مزد و پاداشم را پایمال کردند نان من و زن و بچه هایم را بریدند زیردست بودم ظلم و ستم کردند سزای خوبی مرا و خانواده ام را به بدی دادند آنها از نگاه پروردگار دور نمی شوند و حتما خواهند دید چون خداوند وعده پشتیبانی به صابران و شاکران داده است 

من در زیر بدترین شکنجه ها و فشارها صبر و شکر جمیل کردم چون به سمت قوی شدن قدم برداشتم با سحرخیزی و کوهنوردی جواب مغرضان و مغروران و منفوران را دادم 

با حافظ و اشعار زیبایش قوی شدم با آیات پروردگار با تورات و انجیل و قرآن خودم را قوی کردم با سخنان بزرگان به سمت قوی شدن قدم برداشتم تا دانشمندان و ثروتمندان را اینچنین جذب و جلب کنم تا دردل ستاره های بزرگ جا بگیرم زحمت فراوانی کشیدم 

سی سال شبی دو سه ساعت بیشتر نخوابیدم تا بهره و استفاده از دانشمندان و کارآفرینان بزرگ ببرم با ستاره ها آشنا و رفیق بشوم 

به سمت قوی تر شدن رفتم تجربه خوبی بود

زندگی من به سمت دشوار شدن رفت یعنی مسیرش را به سمت دشوار شدن عوض کرد من هم به سمت قوی تر شدن تغییر مسیر دادم سال 1374شمسی بود کسانی در زندگیم نقش برادران یوسف را بازی کردند زندگی من به سمت دشوار شدن رفت من هم با از خودگذشتن و به خدا پیوستن به سمت قوی تر شدن حرکت کردم چهل روز ریاضتهای سختی کشیدم و به اوج علم و عرفان رسیدم شب چهلم هاتفی ندا داد آفرین تائبا محرم اسرار شدی آگاه باش 

فرمود شما شاعر و نویسنده می شوی و این مصرع شعر و این تخلص هم مبارکت باشد من خوشحال شدم چون شاعر شدن و نویسنده شدن یعنی خیلی خیلی قوی شدن من موفق شدم قوی بشوم من موفق شدم وقتی زندگیم به سمت دشوار شدن رفت به سمت قوی شدن بروم 

این تجربه ای بود که به همه مظلومان و عاشقان عالم توصیه می کنم بسیار عالی خوب بود چراغی بدستم روشن شد و این حاصل به سمت قوی شدن تغییر مسیر دادن بود خداوند اینگونه با صخا کمکم کرد تا با جذب و جلب افراد توانا موفق و سربلند شوم هرچند مثل یوسف سالها سختی و بحران مشکل است اما چاره ای نیست ارزشش را دارد قوی شدن خوب است و جوروجفاها انسانها را روزبروز قوی تر می کند 

من در مسیری که انتخاب کردم یعنی مسیر قوی تر شدن به انسانهای بزرگی برخورد کردم با دانشمندان و ستاره های محبوبی آشنا و رفیق شدم با ثروتمندان مشهوری دوست و یار شدم 

همه اینها از برکت همین بود که وقتی دیدم عده ای زندگی مرا به تقلید از  برادران یوسف سخت کردند من به سمت قوی شدن رفتم 

تا آنها را یک روز با کمک خداوند مثل برادران یوسف شرمنده و خوار و سرشکسته نمایم و خداوند بهترین پشتیبان است درراه قوی شدن که می روی به کوری دلهای سیاه و چشمهای شور کمکت می کند  این خاصیت خداست وعده و قول پشتیبانی به نیکوکاران را داده است 

من از خداوند تشکر می کنم و دعا و آرزویم روزبروز قوی تر شدن است تا مثل یوسف به اوج دانش  آگاهی و بصیری برسم آنقدردر این راه روشن صبر و شکر جمیل کنم تا داستانم مثل یوسف که به گوش عزیز مصر رسید داستان صداقت و ایمان و فداکاری من هم به گوش بهترین عزیزان در هرروستا و شهر و کشوری برسد من عاشق یوسفم و از یوسف صدیق تقلید کرده و می کنم 

صخا دیدن دریای بیکران و شگفت انگیز

من می گویم صخا تو هم می شنوی صخا من می گویم حاصل زحمت یک انسان عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری تو هم می شنوی عاشق و فداکار اما باید از نزدیک دید باید از نزدیک شنید داستان یک انسان بسیار عاشق را که در راه فرهنگ و ورزش خطرات جان شکاری را از دل و جان خرید 

به آب و آتش زد تا این چراغ با وجود هزاران مشکلات و سوء تفاهم ها و سوء ظن ها روشن ماندداستان چگونه روشن ماندنش واقعا حیرت انگیز است 

معجزه است کرامت است اگر دلتان خدا خواست به صخا بیائید حتما خدا را خواهید دید 

یک دنیا فعالیت و فداکاری و عشق و صداقت و ایمان در اوج محنت و رنج و سختی در اوج بحران و آشفتگی های طاقت فرسا 

صخا واقعا یک دریاست بهترین جائی که برای فرهنگ و ورزش واقعا به آب و آتش زد در عمل به آب و آتش زد 

وظیفه همه روستائیان است که از روستای خودشان یک دانشمند و یک ثروتمند خودشان را تحریک و تشویق به حمایت و همکاری با تائب در صخا و در ابرسج کنند چون این ایده اگر در هرروستائی پا بگیرد اگر فرهنگ حمایت و همکاری مردمانش از فداکاران قوی باشد مطمئن باشیم در یک چشم به هم زدن آن روستا گلستان می شود سی سال روی یک ایده کارکردن آنهم بصورت تمام وقت و با تمام وجود با تمام قدرت و نیرو و انرژی یک معجزه است 

شگفتیهای صخا را باید از نزدیک دید و شنید آنهم توسط انسانهای بسیار توانا دانشمند و ثروتمند تفسیر صخا کار هرکسی نمی تواند باشد انسانهای بسیار بزرگ می خواهد چون صخا در اوج بزرگی و عظمت و عشق و صداقت و ایمان افتتاح شد و روشن ماند 

جذب و جلب انسانهای عاشقی که این چراغ را روشن نگه داشته اند فقط کار خداوند بود چون شیر هم اگر بودی باز در برابر این مشکلات کم می آوردی در برابر این بی انصافیها و بی عدالتیها کم می اوردی فقط کار خدا بود که دلهائی را دریا کرد و قلبهائی را شیر کرد تا برای صخا کارکنند فعالیت کنند فداکاری کنند 

صبر و شکر جمیل برسوء تفاهم های ناعادلانه و یکطرفه سوء ظن های بی انصافانه کار هرکسی نیست چون یک دل دریا و یک قلب شیر می خواست که خداوند از برکت علم و عرفان و ازبرکت سحرخیزی و کوهنوردی به ما عطا نمود  

غیبت ها و تهمت ها و دروغ ها و مکرها و حیله ها آنهم به تقلید از برادران یوسف پیامبر هم اگر باشی کم می آوری و سالها در چاه و زندان دست و پا می زنی تا دستهای غیب خداوند بیرون بیاید برای هیچ کس هم قابل تحمل و قابل باورنیست 

شما را به دیدن این دریای بی کران و شگفت انگیز دعوت می کنم شما دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ را تا این معجزه رااز نزدیک ببینید و بشنوید داستان سالها روشن شدن و روشن ماندنش به تقلید از یوسف را بشنوید  

الگوهای خوب با پندار و گفتار و کردار نیک

من یک روستائی هستم یک روستائی بسیار عاشق که با سحرخیزی و کوهنوردی عشق و علاقه خودم به پروردگار را تقویت و پرنور کردم و در راه فرهنگ و ورزش قدمهای محکمی برداشتم تا نوجوانان و جوانان را تحریک و تشویق به عاشقی نمایم چون کارهای خوب و ارزشمند از عاشقان برمی آید 

صخا حاصل عشق فراوان تائب به خداست حاصل سحرخیزی و کوهنوردی حاصل ریاضتهای سخت و جان شکار عرفانی حاصل پندار و گفتار و کردار نیک 

یک مجموعه قرض الحسنه و خیریه که با نام صخا در سال 1372استارت خورد و با پولی بسیار حلال و پاک که با زحمت فراوان بدست می آمد این چراغ روشن شد و با کمک اطرافیان جان گرفت روزهای اول صدهزارتومان وام می دادیم آنروزها ارزانی بود همه خرج عروسی من به سیصد هزارتومان نمی رسید خانه ای خریدم در حدود چهار صد هزارتومان پولهای کادوئی و هدیه های عروسی خودمان را در حسابمان می گذاشتیم و اینچنین وام می دادیم 

کم کم دوستان و اقوام به ما پیوستند و به قرض داران و گرفتاران وام می دادیم و آنوقت ها سوء استفاده ها کمتر بود و بدون چک و سفته وام می دادیم تنها با یک برگه که زن و بچه هایشان امضاء می کردند بعنوان شاهد نه بعنوان ضامن چون کسی ضامن نمی خواست همه به موقع پرداخت می کردند 

مخصوصا روستاها بیشتر رعایت می کردند امروزفرق کرده است و حتی با چک و سفته و با ضامن هم نمی شود از پس معوقات برآمد 

و فقط باید نیکوکاران توانا بیشتر حمایت و همکاری کنند تا بتوانیم فشار معوقات را کم کنیم 

بچه های کوچکی هستند که پول عیدی و قلکشان را در حسابشان می ریزند تا ما بتوانیم وام بدهیم خودمان گلوی زن و بچه هایمان را فشار می دهیم و پولمان در حسابمان هست تا مردم وام بگیرند و بسیاری از دوستان و اقوام همینطور حتی مواقعی بود که از دیگران هم قرض می گرفتیم تا باعث تقویت صخا بشود و اینچنین معوقات را پوشش می دادیم سالهائی بود که وام بیست تا سی درصد می گرفتیم و پشتیبان معوقات می شدیم و بسیاری از این قبیل چرا چون فرهنگ حمایت و همکاری از فداکاران ضعیف و کم نور بوده است هرچند دو سه سالی به لطف دوستان و اطرافیان این فرهنگ بهتر شده است اما باز هم دو سه سال دیگر فرصت می خواهیم تا این فرهنگ را خوب و عالی جا بیندازیم 

اطرافیان ما با تجربه شده اند عاشق تر شده اند و بهتر و بیشتر تبلیغ و تشویق و ترغیب می کنند 

مردم فهمیده اند که فداکارانی همچون تائب با صخا که یک قرض الحسنه و خیریه است با چه جان کندنی و با چه شورو حال و عشقی این چراغ را روشن نگه داشته اند برای همین دانشمندان و ثروتمندان بزرگ را تشویق به افتتاح حساب و تقویت صخا نموده اند این مجموعه سالها بهترین وامها را در بهترین موقعیت ها داده است داستان این وامها دهان به دهان می چرخد داستان معوقاتی که باعث اذیت و آزار ما در صخا می شده است از طریق افراد خانواده اشان دهان به دهان می چرخد و برای مظلومیت و معصومیت و جانبازی ما بسیار خوب و عالیست 

این قبیل کارها فرصت می خواهد و باید این فرصت را چندین انسان بسیار نیکوکار به صخا بدهند باید داستان صخا را به گوش نیکوکاران بزرگ برسانیم تا حمایت و همکاری و تقویت و پرنور گردانند 

قدر تائب را با صخا بهتر و بیشتر بدانیم تا فرهنگ فداکای تقویت و پرنور شود مشکلات زیاد هستند و تقصیر معوقات هم هست پس دعا و آرزوهای خوب باعث تقویت و پرنور شدن صخاست اجرهمه با یزدان پاک 

شیوه های خوب برای زندگی بهتر

کسانی هستند که باعث تحریک مردم برای بهتر زندگی کردن هستند آنها با ایده های ناب و ارزشمند خودشان مردم را بیدار و هوشیار می کنند تا راه درست زندگی کردن را بیاموزند آنها همان کار آفرینان هستند که باید قدر و ارزش آنها را دانست 

اگر کارگر آنها هستیم قدرشان را بدانیم و برصداقت و ایمان و فداکاری خودمان بیفزائیم اگر روزی توفیق کارفرمائی چنین افرادی را داشتیم چون انسانهای کارآفرین از همان نوجوانی و جوانی بلوغ فکری خودشان را نشان می دهند و مشخص و معلوم می شوند قدرشان را بدانیم و با حقوق و مزایای خوب و در خور و شان از آنها حمایت و یاری نمائیم 

اگر از اطرافیان چنین افرادی هستیم فرهنگ حمایت و همکاری با آنان را تقویت و پرنور گردانیم راه درست زندگی کردن و لذت بردن از زندگی بدست کار آفرینان است که باید به آنها توجه و عنایت شود زمینه ها را برایشان آماده و مهیا سازیم 

دیگران را تشویق و ترغیب به حمایت و همکاری و عنایت و توجه به آنان نمائیم کسانی که از چنین افرادی حمایت می کنند لایق و شایسته بهترین پاداشها هستند چون در انساندوستی و خیرخواهی آنان شریک می شوند 

کسانی که شیوه های درست زندگی کردن را به مردم نشان می دهند انسانهای بسیار خوبی هستند انسانهای بسیار ارزشمندی هستند 

فرهنگ تحسین و تشویق و ترغیب را برای چنین انسانهائی تقویت و پرنور گردانیم تا جامعه تقویت و پرنور شود 

صدتا سر نمی توانند یک سر را نگه دارند اما یک سر صدتا سر را نگه می دارد این ضرب المثل برای چنین افرادی است و هزاران مثل خوب و شیرین در تعرف و تشویق اینان گفته شده است هزاران حدیث و آیه و روایت و اشعار خوب در مدحشان سروده شده است 

هرچند در زمان ما فرهنگ حمایت و همکاری از کارآفرینان ضعیف و کم نور است اما باید کاری کنیم دست بدست هم بدهیم و از کم شروع کنیم تا به هدف مقدس و پاکی برسیم که خداوند خشنود می شود فرهنگ همکاری با فداکاران را تقویت و پرنور کنیم حتی با یک دانه خرما قدیمها اینچنین بود با یک خرما هم که شده فقیرترین انسانها حامی و پشتیبان فداکاران می شدند اما امروزه ثروتمندترین افراد جامعه و دانشمندان بزرگ هم نسبت به این مهم بی تفاوت شده اند در صورتیکه بهترین آیه از آیات پروردگار همین است که برای حمایت از فداکاران با یک خرما خیلی زود آیه نازل شد و مثل یک بمب منفجر شد که دانشمندان و ثروتمندان بزرگ خجالت کشیدند و تحریک به حمایت و همکاری شدند ما در صخا که وامهای قرض الحسنه حتی بدون کارمزد هم زیاد داشتیم داریم بچه های کوچکی را که پول قلک خودشان را به حسابشان می ریزند تا صخا به مردم وام بدهد پول عیدی هایشان را به صخا می ریزند تا مردم وام بگیرند و اینها مشمول این آیه از کتاب خداوند می شوند و من خداوند را بخاطر چنین انسانهائی شکر و سپاس می گویم 

و داریم کسانی را هم که سوء استفاده می کنند و با معوقات جواب چنین بچه های پاک و معصومی را می دهند با ضدهمکاری و عدم حمایت و همکاری جواب چنین معصومان و مظلومانی را می دهند و این اوج بی شرافتی و بی انصافیست که اتفاق ناگواریست و سالها باعث رنج و عذاب ما در صخا بوده است و چاره اش در حمایت و عنایت نیکوکاران بزرگ است که جواب خوبی برای معوقات باشند با اندکی فداکاری و ازخودگذشتگی بهتر 

داستان صخا داستان یک ایده ناب و ارزشمنداست

داستان صخا ایده ارزشمند تائب چه اندازه شبیه داستان فرید است داستان همان پسر بچه ای که سرچهار راه ماشینها را می شست و علیرغم یک دنیا صداقت و ایمان و فداکاری مجبور بود هم درس بخواند هم برای خرج مادروخواهرش پول دربیاورد که بطور اتفاقی به یک ایرانی باتعصب و باغیرت برمی خورد و او را با خود برای ادامه تحصیل به آمریکا می برد و با پیشرفت و رشد و شکوفائی فرید هم مزد و پاداش اعتمادش را می گیرد هم فرید و خانواده اش را خوشحال می کند و هم حمایت و همکاری از یک فعال و فداکار را به اوج می رساند 

تائب نیز در ابرسج با همه حرفها با عشق و ایمان خودش را نشان داد و با زحمت فراوان صاحب این ایده ارزشمند گردید اما برای تقویت نقاط قوتش نیاز به یک حامی و پشتیبان قوی دارد که سالهاست برای این منظور همت و تلاش می کند 

یک چنین انسانی اگر با حمایت و همکاری خودش باعث تقویت و پرنور شدن صخا گردد علیرغم پاداش معنوی در همین دنیا هم به خیر و برکت فراوان خواهد رسید این مجموعه ارزشمند می تواند با وجود یک انسان توانا و دانشمند و ثروتمند یک پروژه پرسود بشود که همه را حیران نماید 

من دوست دارم از میان بندگان توانای خداوند یک نفر دعوت تائب را در صخا اجابت کند و بهره ها و استفاده های فراوانی را نصیب و روزی خودش و دیگران نماید ضمن اینکه یک انسان عاشق را در اوج صداقت و ایمان و فداکاری سربلند و سرافراز نموده است 

داستان صخا بیشتر به داستان یوسف شبیه است که یک انسان توانا در اوج توانائیش بخاطر دلهای سیاه و چشمهای شور در رنج و سختی بود که با عزیز مصر توانائیهایش به اوج رسید و شاهکار کرد 

ما می خواهیم اینبار این داستانها و بسیاری از این قبیل با تائب در صخا و ابرسج تکرار شود و درس عبرتی بشود برای بسیاری از فعالان و فداکاران در گوشه و کنار ایران و جهان یک افتخار بزرگ پس از سالها ریاضت و محنت و سختی به وقوع بپیوندد و وعده های خداوند محقق و حتمی بشود 

و اینجانب بعد از تحمل سالها رنج و مشقت دعا و آرزو می کنم هرچه زودتر این اتفاق عالی و مبارک بیفتد و دعایم مستجاب و آرزوهایم برآورده بشود و سربلند و سرافراز شوم و دلهای فراوانی را از میان سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم شاد نمایم و فرهنگ و ورزش را در روستایم تقویت و پرنورکنم خداوندا به من ایمان همت و قدرت لازم را عطا بنما تا سرافراز و سربلند همه را خوشحال نمایم 

داستان تائب با صخا ان شاء الله یک سریال و فیلم و کتاب پرفروشی در آینده خواهد شد که میلیاردها تومان پول را از سراسردنیا به صخا واریز نماید و به همین راحتی هزاران نفر را صاحب شغل می نماید و هزاران یا میلیونها نفر از کنار این ایده ارزشمند نان خواهند خورد 

انسانهای بزرگ از خداوند توقع دارند

وقتی که خدا خدا کنی و دل و زبانت را با خدا یکی کنی یعنی اینکه از همه ناامید شوی و فقط به خداوند امیدوار بشوی بزرگ می شوی روزبروز هم بزرگتر و بزرگتر می گردی آنقدر بزرگ می شوی که به این نتیجه می رسی بندگان خدا برای توقعات و انتظاراتت کوچک هستند 

دیگر با مردم کاری نداری و فقط کاروبارت خدا می شود دیگر دل و زبانت از مردم جدا می شود و هرگونه صحبت و گلایه ای داری درد دلی داری فقط به خدا می گوئی اینگونه مردم هم از تو خشنود می شوند و اعتماد و اعتبارت بالا می گیرد 

منظور از با خدا بودن و به خدا گفتن و از مردم بریدن هم همین است هدف این است که اعتبارت و اعتمادت بالا بگیرد کسانی که با خدا هستند نه اینکه از مردم جدا باشند و با مردم کاری نداشته باشند و مردم هم با آنها نه اینطور نیست منظور همان اعتماد بیشتر است محبوبیت بیشتر است 

ما فقط مطیع پروردگار باشیم و همه وجودمان را نام و یاد خداوند پرکند آنوقت همه حرفها و حدیثها را بهتر و بیشتر می فهمیم و درک می کنیم انسانهائی که امیدشان به خداست قوی تر و دانشمند تر و ثروتمندتر و ستاره تر می شوند این خاصیت با خدا بودن است 

منظور از با خدا بودن همین است که قوی تر و آگاه تر و هوشیارتر و بیدارتر بشویم دانشمندتر و ثروتمندتر بشویم که خیر دنیا و آخرت نصیب و روزیمان بشود 

کسانی که از مردم توقع و انتظار بی جا دارند و همیشه از مردم طلبکار هستند اینها کسانی هستند که روزبروز اعتبارشان کمتر می شود روزبروز کم رنگ تر و کم نورتر می شوند  و برعکس کسانی که شعارشان فقط خداست روزبروز پررنگ تر می شوند 

انسانهای توانای بیشتر ی جذب و جلب و عاشق آنها می شوند از سراسر دنیا مورد توجه و عنایت قرار می گیرند 

هدف از با خداوند بودن و به یاد خداوند بودن همین است 

درداستان یوسف بوضوح مشاهده می کنیم برادران یوسف از خدا جدا شدند و گول شیطان را خوردند بعد از مدتی خوار و سرشکسته شدند و روزبروز پشیمان تر و کم رنگ تر و افسرده تر شدند اما یوسف برعکس آنها روزبروز پررنگتر و محبوبتر و قوی تر می شد 

عاشقان فراوانی پیدا کرد و همه را شیفته خودش گردانید بهترین و قدرتمنترین و ثروتمندترینها عاشقش شدند تائیدش کردند و در بالا رفتن و به عرش رساندنش کمکش کردنداین خاصیت از خداوند توقع داشتن است به خداوند واگذار کردن است 

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال   مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش   

کسانی که گوش کنند و از همین لحظه با خداوند رفیق بشوند و دل و زبانشان را با خدا یکی کنند بهره و استفاده فراوانی هم خواهند برد و در مدت چهل روز معجزاتش را خواهند دید و اما کسانی که گوش نکردند و به راه خودشان ادامه دادند از سعادت و خوشبختی دور می شوند اعتبار و اعتماد باطنی در یاد و نام خداست نباید گول ظاهر را بخوریم  هرچند که در ظاهر چند صباحی نشان ندهد اما کم کم خودش را نشان خواهد داد  

وقتی کسی نیست قدر انسانهای زرنگ و هوشیار را بداند

داستانهای بسیاری شنیده ایم از نوجوانان و جوانان زرنگ و هوشیار که توسط انسانهای توانا حمایت شده اند و به اوج رسیده اند و برای جامعه مفید بوده اند که ارزش و ثواب فراوانی هم دارد 

اما در اینجا مخصوصا در روستاها ما در بین نوجوانان و جوانان افراد باهوش و زیرکی را می بینیم که بخاطر بی توجهی و بی تفاوتی افراد توانا پایمال می شوند 

در روستاها بخاطر بخلها و کینه هائی که وجود دارد و از آنجا که زور بخیلان و مغرضان بیشتر است و از سادگی و مظلومی مردم سوء استفاده می کنند و کسی هم نمی تواند کاری کند چون ضدهمکاریها بالاست عدم حمایت و همکاری ها بالاست 

هیچ کس برروی فرهنگ و ورزش سرمایه گذاری نمی کند و برروی مساجد و مراسم مذهبی توجه و عنایت ویژه دارند که هیچ سودی برای نوجوانان و جوانان نداشته و ندارد در صورتیکه اندکی از آن هزینه ها اگر صرف فرهنگ و ورزش شود فوائد زیادی را مشاهده خواهیم کرد 

در روستاها کسی نمی تواند کارآفرین باشد چون حمایتها بسیار است 

و کسانی هم که اقدام به کارآفرینی می کنند بخاطر مشکلات فرهنگی کاری از پیش نمی برند باید کسانی باشند که از بیرون به داخل روستاها توجه کنند و افراد فعال و فداکار را حمایت کنند تا تقویت و پرنور بشوند  

چون در روستاها غیبت و تهمت و سرزنش و گلایه ها بسیار است عملا کاری از پیش نمی رود  مثلا ما شورا و دهیار را انتخاب می کنیم اما حمایت و همکاری بسیار ضعیف و یا اصلا نیست و در برابر کینه ها و بخل ها همه بی تفاوت هستند و این رفتارهای ناپسند اثرات خودش را می گذارد 

و در مجموع کارها همه تحت تاثیر همین اختلافات از پیش نمی روند تقاضاهای بجا و شایسته هم تحت تاثیر همین اختلافات قرار می گیرند بخاطر سرزنش ها و کمبودهای ناعادلانه جوانان و نوجوانان اشتیاق و میل خودشان را به فرهنگ و ورزش از دست می دهند و عملا دلزده و مایوس هستند 

همه تن به تقدیر سپرده اند و عمرشان بیهوده به هدر می رود حاصل زحمتشان هزینه در راههائی به جز فرهنگ و ورزش می شود ازایده های خوب استقبال نمی شود سم پاشی و جوسازی بسیار است و فراوان به چشم می خورد 

تعصبات قومی و قبیله ای هم نمی گذارند کارها درست و صحیح انجام شود و عملا همه از همدیگر چشم می زنند بدون اینکه حاصلی داشته باشد 

باید کسانی باشند قدر فداکاران را بدانند و تقویت و پرنورشان کنند مگر در هرروستا چند نفر فعال و فداکار داریم 

نوجوانان و جوانان میل به کوهنوردی و تمایل به ایجاد شغل دارنداما یک فداکار می خواهند که با حمایت و همکاری دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها قوی و محکم باشد که توانمندان چنین امکانی را برای یک فداکار بوجود نمی آورند و استقبال را کم کم ضعیف می کنند