انسانیت کی در ما می میرد

انسانیت وقتی در ما می میرد که یک انسان فقیر و ناچیز در اوج فقر وتنگدستی با یک دنیا نیاز و احتیاج تائب می شود و شب و روز در راه صداقت و ایمان می کوشد و خودش را به همه نشان می دهد آنهم در قالبی بسیار زیبا و قشنگ در شکل یک عارف و عاشق و شاعر و نویسنده ظاهر می شود 

و برای خداوند و فرشتگان و بندگان صالح سنگ تمام می گذارد و درشب های سرد و سیاه زمستان و در تابستانهای گرم و جان شکار تابستان یخها را می شکند و نماز شب می خواند و روزه می گیرد و بدون استاد عارف و عاشق می شود و اینچنین چهل شب چله می گیرد و در بند سلامتی و روح و روان خودش نیست و فقط به خداوند فکر می کند تا شاید بتواند صاحب یک کرامت و معجزه شود که همه قرض داران و دردمندان و تنگدستان را نجات و رهائی ببخشد و یا بمیرد چون زنده ماندن و نفس کشیدن در میان اینهمه گرفتار و بدبخت و ناتوان و در میان اینهمه سالخوردگان مظلوم و معصوم و ناتوان فایده ندارد 

پس خوشبختانه پیروز می شود و با اینکه چهل و پنج کیلو در عرض چهل روز کم می کند باز زنده از این چله بیرون می آید هرچند که بیمار و ناتوان با چندین بیماری دست و پنجه نرم می کند اما زنده است و خودش را به ورزش می بندد و تقویت می کند تا دوباره سلامتیش بدست آید اما اینبار خدمتگزار مردم می شود و برای مردم پرفایده و پرثمر می شود 

اما کسانی که انسانیت در آنها مرده است شروع می کنند به اذیت و آزارش و حقش را راحت و آسان تباه و پایمال می کنند کسی را که بازحمت فراوان صاحب معجزه و کرامت شده است را جوروجفا می کنند 

آنهم پیش چشم بسیاری از بزرگان که واسطه شدن آنها هم فایده نداشت و انگار تقدیر چنین بود که همچون یوسف سالهای چاه وزندان برای تائب هم رقم بخورد و فقط با یک قالب و شکل دیگر 

انسانیت در کسانی مرده است که یک انسان عارف و عاشق و شاعر و نویسنده به مقام و قدرتی می رسد که می تواند بعد از سالها ارائه خدمات قرض الحسنه و خیریه از همه مردم جهان با قدرت شعر و نویسندگی مخصوصا از دانشمندان و ثروتمندان حمایت و همکاری طلب کند و به نتیجه نرسد که راحت و آسان به مردم خدمات ارائه بدهد و دراوج صداقت و ایمان بخاطر عدم همکاری یک سوپرپولدار و یک ابرمیلیاردرمتهم به خدمات سخت نشود 

انسان عارف و عاشقی همچون تائب باید به مردم خدمات آسان و راحت و جوانمردانه ارائه بدهد و آنهم با حمایت و عنایت یک ابرمیلیاردر در سطح جهانی براحتی امکان پذیر است 

اگر انسانیت نمرده است پس چرا تائب با وجود اینهمه قدرت عرفانی و روحانی نتواند یک انسان توانا را در این جهان به این بزرگی جذب و جلب نماید 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد  تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید 

نه انسانیت نمرده است فقط صبر و شکر جمیل مرده است که تائب دوباره زنده اش خواهد کرد و به نمایش جهانی خواهد گذاشت انسانیت هنوز زنده است به همه نشان خواهم داد 

و همه روستاهای جهان را گلستان خواهم کرد و اول هم از ابرسج شروع می کنم چون صخا از ابرسج طلوع کرده است 

انسانیت زمانی می میرد که مردم عاشق فداکاران و جانبازان خودشان نباشند اما اینجا مردم عاشق تائب و صخا هستند پس انسانیت نمرده است 

و این وظیفه دانشمندان و ثروتمندان بزرگ و معروف در سطح جهانی است که پاسخ خوبی به اینهمه عشق و صداقت و ایمان تائب و مردم خوبش بدهند و همه را سربلند و سرافراز نمایند 

و تائب را در صخا تقویت کنند تا خدمات آسانش قلبهای همه را خشنود سازد انسانیت زمانی در امثال تائب می میرد که امیدشان را ازدست بدهند 

اما تائب امیدوار به انسانهای باسواد و بافرهنگ جهان است که صخا را با تشویق و ترغیب خودشان حمایت وعنایت نمایند تا گره های زیادی را با هم باز نمائیم و قلبهای فراوانی را شاد کنیم 

وهمه ثروتمندان را جذب و جلب صخا بنمائیم 

از ""رفاقت""میگویند ولی رفیق نیستند...قضاوت میکنند آنانی که قاضی نیستند...حکم میدهندآنانی که حاکم نیستند... پیش بینیت میکنندآنانی که پیشگونیستند... ازحس ات میگویندآنانی که احساس را نمیفهمند... تحقیقرت میکنندآنانی که خودحقیرند...تورا به بازی میگیرند آنانی که خود بازیچه اند...ازعشق برایت میگویندآنانی که عاشق نیستند...از صداقت میگویند آنانی که صادق نیستند...ومن مینویسم درحالی که نویسنده نیستم...اینجا سرزمین جابجایی هاست...سرزمین که نخوانده معنایت میکنند....ندیده ترسیمت میکنند...ونشنیده آهنگت را می نوازند...