شنیدن کی بود مانند دیدن
عمل کردن خیلی سخت است مخصوصا عمل کردن به قرض الحسنه و خیریه آنهم درمیان کسانی که بیست درصد مغرض و مغرور و منفور قصد دشمنی با تو را دارند
پاک بودن و خوب بودن فعالیت و فداکاری در راه صداقت و ایمان بسیار عالیست اما آتش خشم و غضب و حسادت بیست درصد نامرد و مغرض و مغرورو منفور را شعله ور می کند
مثل یوسف بودن در میان برادران بسیار سخت است چون یعقوب می داند چه اندازه خطرناک است هرچند عاقبت خوب و خوش است اما در این میان چشمها از کاسه بیرون می زند و جانها به گلو می رسد انواع و اقسام حقه ها و حیله ها در کار است نقشه ها در کار است هرچند خداوند پشتیبان است
اما در این میان سختی و عذاب در کار است جوروجفا در کار است صبر و شکر جمیل باید در کار باشد
من تائب سرپرست قرض الحسنه صخا بهترین نوع فداکاری و صداقت و ایمان را به نمایش گذاشتم بهترین همت و تلاش را در علم و عرفان در حافظ و قرآن و تورات و انجیل به کار گرفتم
اما اذیت شدم جوروجفا دیدم شنیدن کی بود مانند دیدن کسانی هم که شاهد این جانبازیها بودند همچون یعقوب و بنیامین کاری از دستشان برنمی آید جز دعا و غم و غصه خوردن چون بعضی وقتها پیامبر هم که باشی پشتیبانی همچون خدا هم که داشته باشی باید چند صباحی رنج چاه و زندان را در اوج صداقت و ایمان در اوج بی گناهی تحمل کنی چاره ای نیست من سوره یوسف را روزی سه بار هم خواندم هیچ راهی جز صبر و شکر جمیل نیست تا اینکه خداوند خودش گره ها را باز نماید اما باید صبر و شکر کنی کاری که تائب و خانواده فداکارش غریبانه و مظلومانه سی سال کردند تا به امروز که خداوند قدرت اشعار و مقالات به تائب داده است صدائی بنام صخا به تائب و خانواده اش داده است تا با این صدا همزمان باهم با کمک دوستان و اقوام فریاد بزنند
شنیدن کی بود مانند دیدن کسانی که وضعیت داخلی تائب و خانواده اش را دیده اند افسوس که نمی توانند بگویند و البته صدایشان به جائی هم نمی رسد ظاهرا خداوند نمی خواست
کسانی که ادعا می کنند به زن و بچه های امام حسین ظلم شد و یزیدیان آب را به روی امام حسین و خانواده اش بستند آنها همان کسانی هستند که چندین سال نان تائب و خانواده اش را سد کردند و آخر هم بریدند من تعجب می کنم که چگونه چیزی را می گویند اما خلاف آن عمل می کنند آنهم پیش چشم بسیاری از واسطه هائی که از بزرگان محسوب می شوند
دیشب خواب دیدم که سردسته مغرضان که چندین سال به تائب جوروجفا کرده است و غیبت و تهمت و از هیچ گونه کوششی دریغ نداشته است و باعث و بانی همه زجرها و مصیبتهای تائب و خانواده اش بوده است با فرزندش در آسمان و روی سیم های برق گیر افتاده اند ومرا صدا می زنند و کمک می خواهند من هم تمام سعی و تلاش خودم را می کنم و دست و پا می زنم تا کمکشان کنم آخر خودش را نجات دادم اما فرزندش هنوز گیر بود و هی التماس و خواهش می کرد تا آخر به زحمت و دعا و التماس و راز و نیاز از خداوند نجاتش دادم
از خواب پریدم برای همه آن مغرضان دعا کردم از خداوند خواستم بلاو مصیبت را از آنها دور کند از خانواده هایشان دور کند من چندین سال به همراه خانواده ام کشیدم بس است من و خانواده ام چشمهایمان از کاسه پرید جانمان به لب رسید بس است دیگر خدانکند حتی گرگهای بیابان بلائی که ما کشیدیم را کسی بکشد حتی دشمنانم چون من عاشق یوسفم عاشق صبر و شکر یوسف عاشق صبر و شکر و گذشت یوسف عاشق همه پندارها و گفتارها و کردارهای نیک یوسف
صخا فرماندهی دارد چویوسف که زندان می شود از او گلستان
چنین فرماندهی پیروز باشد که روزوشب بود در فکر یزدان
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
خداون به من ایمان همت و قدرت لازم را عطا بنما تا همگی را سربلند و سرافراز نمایم
ذلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن