کوه درمانی از نظر تائب در صخا
سی چهل سال سابقه کوهنوردی دارم همه بیماریها را با تجربه ای که از کوهنوردی دارم درمان می کنم کافیست چهل روز مطیع من باشند همسرم حساسیت دارد و هرزمان که کوه رفتیم تا چند روز مادرزاد می شود اما هیچ کس حال کوهنوردی را ندارد و برای همه سخت است
روزی دو سه ساعت تابستانها یا صبح زود بعد از نماز صبح و یا غروب زمستانها هم ساعت ده یازده تا دو سه بعد از ظهر عالی می باشد اما باز هم تاکید می کنم اینجا هیچ کس دربند وجودش نیست و مطیع نمی باشند
پسرم همینطور برای دکتر برای حجامت خیلی راحت پا می دهند و قرص و دارو مصرف می کنند اما برای درمان بیماریهایشان حاضر به دو سه ساعت کوهنوردی نیستند سفتی خون با دو سه ساعت پیاده روی بسیار رقیق می شود
با وجود تاکید پزشکان به پیاده روی و کوهنوردی اما همه همچنان اصرار به قرص و دارو دارند نمی دانم این چه غروری است که برمردم حاکم می باشد
تمام مردم وقتی به آنها نگاه می کنی متاثر و متاسف می شوی اما با یک ساعت کوهنوردی روحیه ات چنان عالی می شود که هرانسانی کیف می کند با تو برخورد کند از ته دل شاد می شوی و این شادی در ظاهر بروز می کند اما حاضر نیستند و غم و غصه از سرورویشان می بارد و اصلا حال و حوصله ندارند من صخا را اینچنین افتتاح کردم و با وجود مشکلات فراوانی که معوقات بوجود آوردند باز هم مردانه این چراغ را روشن نگه داشتم و خدمات ارائه نمودم
ای کاش مردم مطیع این کوهنورد با تجربه باشند و بخاطر سعادت و سلامتی خودشان به حرفم گوش کنند
با یکی دوساعت کوهنوردی به تقلید از من همه بیماری های روحی و جسمی خود را بهبود ببخشید از شما در اوج علم و عرفان خواهش می کنم به فکر صحت و سلامتی خودتان و خانواده خود باشید و نشاط و شادی را به ارمغان بیاورید (تائب)
صبح زود از کوه برمی گشتم با لباسهای فرم چند تا از نظامیان مرا دیدند آنقدر خوشحال شدند که حدنداشت (تائب)
کوه درمانی را به سفارش من شروع کنید و دعاگویم باشید (تائب)
بخدا قسم بیماران سرطانی را هم می شود با کوه درمانی شفا داد (تائب)
درمان ایدز هم با کوه درمانی امکانپذیر می باشد (تائب)
خداوند همه بیماران را شفا ببخشد و به همه حال و حوصله کوهنوردی بدهد (تائب)
به توصیه دکتر سمیعی عزیز و گرامی روزی حداقل نیم ساعت تا یک ساعت در کوههای ابرسج برای دعا می روم (تائب)
به توصیه های دکتر سمیعی علاقه شدید دارم و در حد امکان با افتخار بهترین عمل کننده هستم (تائب)
عشق و علاقه زیادی به دکتر سمیعی دارم و همیشه در کوههای ابرسج برای خودش و خانواده محترمش دعا می کنم (تائب)
عاشق دکتر سمیعی هستم و خانواده ام و بسیاری را عاشق ایشان کرده ام تا از توصیه های خوبش بهره و استفاده ببریم (تائب)
با توصیه های دکتر سمیعی بیشتر و بهتر تحریک به دعا کردن شدم (تائب)
وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب)
سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب)
صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب)
داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب)
ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب)
صخا علاج تمام دردهای قرض داران است (تائب)
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
نیکوکاران صدردصد منتظر دستهای غیب خدا بوده و هستند که سخت و جان شکار صبر و شکر جمیل داشته و دارند (تائب)
کسانی که در تقویت فداکاران تلاش می کنند پاداششان لطف و عنایت خداست (تائب)
هرکس که در تحقیر وتخریب و تضعیف نیکوکاران می کوشد به خشم و غضب پروردگار دچار شده است (تائب)
دانشمندان و ثروتمندان بزرگ و بی نیاز جهان بازهم یک روز محتاج دعای ما فداکاران خواهند شد (تائب)