سلام
یعقوب باشیم برای کسانی که بوی یوسف می دهند (تائب)
از خدا خواستم چراغی روشن کنم اکنون می خواهم نورش را زیاد کند (تائب)
به وبلاگ جدید صخا خوش آمدید با تشکر از دوست گرامی جناب مهندس آل یاسین فرید ازاعضای هیئت امناء صخا
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت بادرد صبر کن که دوا می فرستمت
حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت
بازهم دم حافظ گرم که در اوج درد و محنت صبر و شکر جمیل به هر انسان دردمندی می بخشد
یارمردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخزد طوفان را
من روح خودم را برمزار پاک حافظ می فرستم که زیارتگه رندان جهان می باشد و خداوند را به حضرت حافظ قسمش داده ام که به فداکاران در اوج صداقت و ایمان دستهای غیبش را نشان بدهد تا به نمایش جهانی بگذارند مخصوصا فداکاری بنام تائب در صخا را
فردی به کمکتان می شتابد و شما را از ورطه درد و فلاکت نجات می بخشد لباس عافیت برتنتان می کند کمی عصبانی هستید سعی کنید برخودتان مسلط باشید بین کسی جدائی نیندازید تا بلایا از شما دور شود
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد*** که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد هوا مسیح نفس گشت و باد، نافه گشای*** درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار*** که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش*** که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع*** به حکم آنکه چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد*** چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس*** سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد ز خانقاه به میخانه می رود حافظ*** مگر ز مستی زهد و ریا به هوش آمد |