قلب تائب را در صخا اینگونه شاد نمائید
صخا قرض الحسنه است و تائب سرپرست این قرض الحسنه عارف و عاشق و فداکار است
یکی از عزیزان که برای وام آمده بود و ما بخاطر معوقات نتوانستیم آنطور که او دلش می خواست وامش بدهیم
از آنجا که ضروریش هم بود و پای آبرویش درمیان بود خیلی ناراحت شد
و انتظار و توقعش از ما بیشتر از اینها بود لذا با ناراحتی از صخا رفت من هم خیلی دلگیر و افسرده شدم از آنجا که یکی از مشتریان خوب ما و انسان باشخصیت و با حیائی بود نمی خواستم دلگیر برود
اما چه کنم بخاطر معوقات باید از این صحنه ها داشته باشم ظهر به خانه رفتم و برای پدرو مادرش دعا کردم و نماز شکر بجا آوردم و در سجده از خدا کمک خواستم که خدایا توانائی مرا بالا ببر تا این صحنه ها را شاهد نباشم
برای نیکوکاران این لحظه ها لحظه های سختی است اما به خدا پناه می بریم و از او کمک می خواهیم که کسی ناراحت نشود حالا شما فکر می کنید بعد از ظهر چه اتفاقی افتاد
در صخا را که باز کردم همینطور که مشغول نوشتن مقاله در وبلاگ صخا بودم ناگهان آن بنده خدا آمد از ناراحتی و از خجالت خشکم زد من فکر کردم آمده گلایه کنه و حسابش را جمع کنه
و یک لحظه از خودم بیزار شده بودم اما سریع به یاد خدا در دلم صلوات فرستادم گفتم اشکال ندارد ما که تقصیری نداریم خدا می داند نیت ما صداقت و ایمان است اما پیش می آید چکار کنیم
در کمال ناباوری خیلی عادی گفت دوملیون به حسابم واریز کن گفتم ما شرمنده ایم گفت من برای تو نیامده بودم که ناراحت بشوم من برای خدا به صندوق آمده بودم و برای خدا ادامه می دهم
دستش را بوسیدم و خیلی خوشحال شدم و جوابم را از دعا و سجده های ظهر گرفتم خداوندا تورا شکر می گویم
خداوندا بندگان خوب و پاک نیتت را به صخا هدایت بنما بندگان دلسوز و توانایت را به صخا متمایل کن
بارالها همینگونه نیکوکارانت را شاد کن تا با یک دنیا امیدواری به صداقت و ایمانشان ادامه بدهند هرچند آنها با همه مشکلات و سختیها می سازند و می سوزند اما می خواهند آسانتر به دردمندان بها بدهند
گلهای وجود چنین انسانهای باسواد و بافرهنگی محمدی است اینها همسایه خورشیدند اینها لبریز از خدایند
امروز روزی بود که تائب این حبیب خدا خاطره ای بسیار خوب و خوش داشت خدا قلبتان را خشنود گرداند