صخا بهترین و زیباترین حکایتها را دارد

مردزاهدی که درکوهستان زندگی می کرد کنارچشمه ای نشست تا آبی بنوشد و خستگی درکند 

سنگ زیبائی درون چشمه دید آن را برداشت و درون خورجینش گذاشت وبه راهش ادامه داد در راه به مسافری برخورد کرد که از شدت گرسنگی با حالت ضعف افتاده بود 

کنار او نشست و از داخل خورجینش نانی بیرون آورد و به او داد مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گران افتاد نگاهی به زاهد کرد و گفت آیا آن سنگ را به من می دهی 

زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به اوداد مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید او می دانست که این سنگ آنقدر قیمتی است که با فروش آن می تواند تا آخر عمر در رفاه زندگی  کند بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به 

طرف شهر حرکت کرد چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمدو گفت من خیلی فکر کردم تو با این که می دانستی 

این سنگ چه قدر ارزش دارد خیلی راحت به من هدیه کردی 

بعد دست درجیبش برد و سنگ را درآورد و گفت من این سنگ را به تو برمی گردانم ولی درعوض چیز گرانبهاتری 

از تو می خواهم به من یاد بده که چگونه می توانم مثل تو باشم 

آری عارف و عاشق دار و ندارش را وقف دیگران می نماید و در راه رفاه مردم به آب و آتش می زند 

و در راه خدا از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد نمونه بارز آن تائب که در راه صخا خودش را و دار و ندارش را وقف نمود و عاشقانه و خالصانه در این راه همت و تلاش نمود 

و اگر معوقات نبودند و حمایتها بالاتر بود شاهد خدمات بسیار ارزنده تری بودیم اما تا همین مقدار هم بی نظیر و

بی سابقه بود ولی می شود بهتر و زیباتر خدمت کرد چرا ضدهمکاری کنیم فداکاری را خوب جواب بدهیم  

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می شد و بر می گشت 

پرسیدند چه می کنی پاسخ داددر این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم گفتند حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد 

گفت شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگام که خدا می پرسد 

زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی پاسخ می دهم هر آنچه از من برمی آمد  

شاید گرفتاری مردم زیاد باشد و من بعنوان یک عارف و عاشق نتوانم همه مشکلات مردم را حل کنم اما خوشحالم که همه تلاشم را با صخا بکار گرفتم و بی نهایت کار کردم تا در راه خداوند گره هائی حتی اندک باز کنم 

و امیدوارم با حمایت افراد توانا بیشتر به مردم خدمت کنم و به جذب افراد توانا به نفع ناتوانان افتخار می کنم 

اما باید افراد ناتوان هم با فرهنگی بسیار بالا دعا کنند و طلب خیر و برکت برای صخا نمایند