تک بیتیهای تائب را بشنویم
اینجانب از سال 74-75 شعر می گویم و می نویسم و اشعار من در قالب غزل گفته شده است
حسرت گرما نماند بردل تائب چنین سوز بی حد خزانها را تلافی می کنم
تائب چه باشد مشکلت زانوی غم داری بغل ولله و خیر و الماکرین افسرده و غمگین چرا
ابر رحمت گشتی و خشنود کردی مردمان غم مخور پشت و پناهت خالق رحمان بود
تائبا باران رحمت برتو باریدن گرفت حقتعالی اینچنین ازغیب پشتیبان بود
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
کسی تائب شود از وی حمایت ببیند روز و شب خیر فراوان
ای خاک عالم بر سرت آتش کند خاکسترت تائب حبیب او بود شد از جفایت استخوان
زنم مشتی دهانت را من آخر چه می گوئی به این ظاهرپرستان
مرا که یاد پروردگار می کنم چشم می زنند مرا که دعا بسیار می کنم چشم می زنند
در این شب تیره و تار نور فانوس می بینید مرا که دهقان فداکار شدم حمایت کنید
خوش خطابی از حسین ابن علی آمد به یاد جور و جهل بی پدرها را تحمل می کنم
از زنازاده نباشد انتظاری بیش از این عقده این کور و کرها را تحمل می کنم
خداوند برگه امتحان به دست من داده بیست می خواهد از این بی سواد بی عار به او گفتم
گرگ می بیند شما را یوسفم نام انسان برشما انگار نیست
تهمت دزدی به یوسف می زدند این جماعت را زچیزی عار نیست
یوسف آزاده جان می داد اما جان نداد تن به زندان داد و برجانان نداد
دوستی با اهل دانش شیوه پاکان بود دشمنی یا بغض و کینه کار ناپاکان بود
آدمی از خاک باشد ای برادر سنگ نیست سنگدل از قول قرآن بدتر از حیوان بود
معجزات صخا دهان به دهان می چرخد با دست خالی اما به امید خدا وام دادم
از جوانمردانی که یاریم کردند ممنونم نیکوکاری کردم و به دردمندان التیام دادم
روزهای اول ساقه ای نازک و لاغر بودم از این همه رشد و شکوفائی بی خبر بودم
اکنون به درختی تنومند تبدیل شده ام به لطف خدا از همه درختان بهتر بودم
مرا که خدا را عبادت می کنم سرافراز کنید مرا که خالصانه محبت می کنم سرافراز کنید
خود دانید وظیفه ما گفتن است و بس نازل اگر کنم مرغ بریان راضی نمی شوید
قصه غاز همسایه شنیدنیست گوش کنید این کنایه جالب فهمیدنیست گوش کنید
قرار است که خدا به ماخیر و برکت بدهد قرار است که خدا به خوبان وسعت بدهد
معلوم نیست زمان دقیقش به دست اوست قرار است که خدا به شاعران نصرت بدهد
ای رفیقان زندان یوسف درست می گوید قرار است که خدا به او مزد خدمت بدهد
صخا رحمت مخصوص پروردگار می باشد صخا حاصل زحمت یک نیکوکار می باشد
وقتی که رحم و غیرت نباشد چه می شود کرد وقتی که حیا و عفت نباشد چه می شود کرد
امیدوارم بتوانم اشعار زیباتری را در ادامه به هموطنانم ارائه بدهم هرچند تا همینجا هم خدا را شکر می کنم که توانستم درد دل دردمندان را در قالب شعر به نمایش بگذارم
باشد که به لطف و عنایت خود مارا تحمل و قبول بفرمائید و با تشویق و حمایت خودتان صخا را بخاطر گرفتاران پر خیر و برکت نمائید