چگونه تائب و عاشق قرض الحسنه شدم

ما تبدیل به چیزی می شویم که درباره آن می اندیشیم از کودکی به علم و ادب فکر می کردم حتی

برگه ای هم در خیابان پیدا می کردم می خواندم جملات زیبا و کلمات زیبارا می نوشتم 

و حفظ می کردم از دور به همه سلام می کردم در راه ادب و علم و عرفان بی نهایت تلاش کردم و بی نهایت فکر کردم با بزرگان علم و ادب و عرفان مونس و رفیق شدم 

از کمک کردن به دیگران لذت می بردم در راه کمک کردن به دیگران نقشه های خوبی می کشیدم 

ایده های بسیار خوبی طرح کردم پیشنهادهای جالبی داشتم 

برای اینکه بیشتر فکر کنم و بیشتر فرصت اندیشیدن داشته باشم روزه های مستحبی زیاد می گرفتم و بجای وقتهای خوردن و خوابیدن آنوقتها را صرف تفکر کردم 

به کوهنوردی خود را مجبور کردم به جای مشغول شدن با دیگران با خودم مشغول شدم و بیشتر تنها بودم و مواظب اندیشه هایم بودم و خیلی سجده می کردم تا اندیشه هایم درست شود 

سجده معجزه می کند و فکر انسان را متمرکز می نماید و در مدت چهل روز تبدیل به عارف و عاشقی زبده شدم عاشقی زبده و کارکشته از کار در آمدم 

اگر قدرم را بهتر و بیشتر می دانستند برایشان شیرمرغ از غیب می آوردم اما افسوس که قدرم را ندانستند من قدر همه را دانستم قدر روزهای نوجوانی و جوانی را دانستم اما قدرم دانسته نشد و امیدوارم دستهای غیب جبران همه سهل انگاران و مغرضان را بکند 

همانطور که دستهای غیب برای یوسف بیرون آمد و جبران جوروجفای برادران و تهمتها و سرزنشهای زنان مصر و زلیخا و همه آن سالهای سخت و جان شکار زندان را کرد 

در سال 74-75برای ابوالفضل ابراهیمی سالهای بسیار خوبی بود برای یک کسی که در اوج جوانی قرار داشت معجزه ای بنام طوفان فکری اتفاق افتاد صددرصد افکار و اندیشه های گذشته را عوض کردم و راههای جدید را در مدت چهل روز انتخاب کردم 

و این قدم اول در این طوفان فکری بود که موثر واقع گردید و منشا خیرات و برکات شد افکار جدید دوستان جدید برایم به ارمغان آورد و این خودش راه بسیار مناسبی بود 

گرایش به سمت سالخوردگان و گرایش به سمت معنویات راههای تازه ای را برایم باز نمود گرایش و علاقه به سمت حافظ و قرآن و تورات و انجیل و دیگر کتابهای دینی همه اینها برکات و معجزات این طوفان فکری بود که برایم اتفاق افتاد در بهترین روزهای زندگی یعنی همان اوج جوانی درست در بهترین موقع از زندگی و همه انرژی من صرف این طوفان فکری شد 

عاشق باسوادان و بافرهنگان شدم و در مدت کوتاهی به سمت و سوی آنها متمایل شدم و خیلی از تمایلات ارزشمند و سودمند نصیبم گردید