تائب با کمترین امکانات بیشترین کار مثبت را انجام داد

عزیزان همه پندار و گفتار و کردار نیک خودم را مدیون این جمله هستم ازخود گذشتی رسیدی 

جمله ای که از شیخ بایزید بسطامی شنیدم ازخود گذشتی رسیدی 

نشستم و پیش خود اینچنین تفسیر کردم سال 74-75بودیک روز خانمم منزل نبود با خودم گفتم الان وقت از خود گذشتن است هرچه علائق شخصی و وابستگی داشتم مثل شطرنج و عکسهای مورد علاقه ام که بردر و دیوار خانه ام بود و از این قبیل وابستگیها را آتش زدم و سوزاندم و بعددل از نوارها و فیلمهایم کندم و هرچه که علاقه داشتم از بین بردم و این قدم اول بود بعد به ظاهرم تغییر دادم درمقابل تغییر مقاومت نکردم و خیلی زود تغییر کردم و در مدت چهل روز تغییرات خوب و مثبت و مردم پسند به خودم دادم 

به سالخوردگان نزدیک و علاقمند شدم و ریاضتهای عرفانی را که در گوشه و کنار شنیده بودم و می خواندم اجرا کردم برنامه غذائی ام را تغییر دادم برنامه خواب و کارم را تغییراتی بوجود آوردم 

در صحبت کردنم با دیگران تغییر ایجاد کردم و با همه دوست و دشمن یکدل و یکزبان و گرم شدم 

با کسانی که قهر بودم به خانه اشان با اینکه مقصر صددرصد بودند رفتم و آشتی کردم 

و تلاش مضاعف در کارهای مثبت کردم که موردتشویق همه قرار گرفتم ساعات کارم را بیشتر کردم 

سعی کردم و دعا کردم که کار بزرگ و مثبت انجام بدهم و خوشبختانه بعد از چند سال ریاضتهای سخت و طاقت فرسا موفق به کار آفرینی شدم بدون اینکه خودم متوجه باشم بدون اینکه خودم بفهمم با یک جمله از خود گذشتی رسیدی هزاران کار مثبت کرده بودم که اثراتش تا سالهای سال و روز بروز بیشتر جلوه خواهد کرد 

شاعر و نویسنده شدم  -عارف و عاشق شدم - کارآفرین و خلاق و نوآور و مخترع شدم 

ایده پرداز ماهری شدم بهترین ایده ها را می دادم فکرهای نو ارائه می دادم 

ماهر و کارکشته شدم و بهترین کارمند و بهترین کارفرما شدم بهترین فرزند و بهترین پدر شدم 

بهترین مرئوس و بهترین رئیس شدم به قول بسیاری از عزیزان از وبلاگم معلوم هست که چه هستم و چه نیستم فعالیتم در وبلاگ بالاتر از سایت بزرگ و معروف است 

اینها و خیلی چیزهای دیگر را مدیون همان جمله ازخود گذشتی رسیدی هستم راز بزرگی در این جمله است باید عمل کنی همه چیز و همه کس نصیبت می شود معجزه می کند 

حوصله من آنقدر زیادشده بود که هر سه روز یک ختم قرآن داشتم حیرت انگیز بود توان و قدرت من چنان بالا رفته بود که طاقت غیبتها و تهمتها و طعنه ها و سرزنشها را داشتم و اصلا از کوره در نمی رفتم و حتی دست آن نفر را می بوسیدم 

خوشحالم که یک کار مثبت به نام صخا انجام داده ام که با آن می شود هزاران حرکت مثبت انجام داد

این هنر من نبود هنر علم و عرفان بود هنر عشق و علاقه ام به مردم مخصوصا دردمندان و گرفتاران بود هنر دلسوزیهایم بود هنر رحم و غیرت و خجالتم بود 

و ممنونم از خدا که اینچنین بودم و تلاش کردم اینچنین باشم و البته خدا هم کمکم کرد و راهها را برایم باز کرد زمینه ها را برایم مساعد نمود افراد را بامن مهربان و عاشق کرد 

عمل به این جمله که ازخود گذشتی رسیدی اعتبار مرا بسیار بالابرد با اینکه 23سال بیشتر نداشتم بااینکه از لحاظ مالی ضعیف بودم در حد انسانهای  معروف و نامدار و ثروتمند اعتمادها را جلب کردم واضح تر بگویم از نظر اعتماد و اعتبار نفر اول شدم معجزه علم و عرفان را همه دیدند 

در سال 85 شورا شرکت کردم همه گفتند با وجود سیزده نفر افراد خوب و بانفوذ و سن بالا و کارکشته شاید چهرم بشوی البته راست می گفتند اما من معجزه علم و عرفان را می دانستم و به چشمم بارها و بارها دیده بودم گفتم صددرصد اول می شوم و حاج رضا نوروزی که از باسوادان و بهترین افراد ابرسج است و در نوع خودش از همه لحاظ بی نظیر است و فقط من توانسته بودم با معجزه علم و عرفان رضایتش را صددرصد جلب کنم فرمود شاید سوم بشوی گفتم اولم 

وقتی اول شدم همه حیرت کردند تایک هفته همه باور نمی کردند 

ولی من مطمئن بودم چون خداوندفرموده بود کسی که صددرصد به یاد من باشد او را موفق و سربلند می کنم و به وعده اش قرار بود عمل کند که عمل کرد 

اگر جائی هم وعده های خدا عملی نشد و یا دیر عمل شد بدانید خیرتان در آن است و عجله نکنیدبعد از همه تلاشها  به خدا واگذار کنید و راه صبر و شکر راپیش بگیرید 

یوسف حقش چاه و زندان نبود اما شد و فهمید که حقش نیست اما می دانست که حکمتی در آن است و صددرصد تسلیم خدا شد و خدا هم به موقع درست کرد 

تائب می داند که همه بزرگان و افراد توانا و معروف باید در صخا عضو شوند و حمایت کنند و هیچ شکی ندارد که باید بیایند اما بعد از همه تلاشها این را هم می داند که کار خداست و باید صبر و شکر کند تا موقعش برسد پس عجله نمی کند و منتظر می نشیند تا روزی به حقش و به حرفش که پشتیبانی به نام آیات و روایات و اشعار شاعران دارد برسد 

همانطور که برای اولی در شورا مطمئن بودم که شدم در صخا هم مطمئن هستم که معروفان ایران و جهان بعنوان مثال علی دائی و قلعه نوئی هم حتما در صخا حساب باز می کنند 

اگر همه عالم جمع شوند و بگویند اینطور نمی شود من می گویم می شود چون وعده خداست و خدا خلف وعده نمی کند حالا می بینید حالا می شنوید معجزه علم و عرفان چیز دیگر است 

معجزه از خود گذشتی رسیدی چیز دیگر است حالا می بینید حالا می شنوید 

و من بعنوان یک عارف و عاشق و یار و یاور خدا باید از همه قوی تر باشم چون انتظارات از من مدعی بسیار زیادتر از دیگران است نه تنها من توقعات از همه عاشقان و عارفان زیاد است 

باید هم باشد مردم اگر ازما انتظار نداشته باشند از چه کسی انتظار داشته باشند حق مردم است که از عارفان خیر و برکت بیشتری نسبت به دیگران ببینند 

حق عارفان و عاشقان است که خداوند بیشتر به آنها نظر و عنایت کند آنها جانشینان خوبی برای خدا هستند آنها دنیا را سه طلاقه کردند و رجوعی هم نیست 

و وظیفه دارند با مردم چنان باشند که مردم با اولاد و اقوام و دوستانشان هیچ فرقی نداشته باشند 

فقط از مغرضان و مغروران و منفوران بیزار باشند چون خدا هم از آنها بیزار است

انسانهای توانا هم باید و وظیفه دارند از چنین عارفان و عاشقانی حمایت کنند تا آنها در برابر تقاضاهای مردم شرمنده نباشند حواس همه توانایان به یاران مهربان بیشتر باشد