زبان تحقیر و تخریب و تضعیف پایان یافت

گرصبر کنی زغوره حلوا سازی    تعجیل روانیست مگر درعمل خیر

روزی که ورق برگردد و ستمگران چوب بی صدای خدا را بخورند زبان تحقیر و تخریب و تضعیف هم پایان می یابد آفرین به تائب آفرین به همت و تلاش در فرهنگ و ورزشش آفرین به صخا این مجموعه خیرخواهانه اش آفرین به سحرخیزی و علم و عرفانش آفرین به صبر و شکر جمیلش

اگر انسانهای فعال و فداکار و کارهاو قدمهای خداپسندانه آنها به صبر و شکر جمیل مزین بشوند روز بروز موفق تر می شوند اگر حتی عالم و آدم با آنها دشمن باشند

بخیلان و مغرضان و مغروران و سهل انگاران و بی تفاوتها و هوسبازان همه و همه کم کم متوجه می شوند و کم کم به خود می آیند فقط باید با فرهنگ و ورزش قوی و ثابت قدم بود

کاری که تائب درصخا انجام داد تائب با صخا که از صفر شروع شد و فقط با دو نفر و دو تا هزارتومانی استارت خورد فقط در فکر فرهنگ و ورزش بود و در راه فرهنگ و ورزش بی نهایت همت و تلاش کرد

و تلاش خودش را به همگان نشان داد و همه شاهد جانبازیهای تائب بودند و هستند

و برهمه سوء ظن ها و سوء تفاهم ها صبر و شکر جمیل کرد و با سهل انگاریها و بی توجهیها و بی تفاوتیها و ضدهمکاریها صبر و شکر جمیل کرد

چون مطمئن بود که روزی زبان سرزنش و گلایه و زبان تحقیر و تخریب و تضعیف پایان می یابد و همه به درستی و راستی صداقت و ایمان پی می برند همه می فهمند که نقاط ضعف جوانمردان و نیکوکاران از کجاست همه می فهمند که فداکاران بدون حمایت نمی توانند کاری کنند

و روزی که اینها فهمیده شود آنروز جشن بزرگ نیکوکاران و جوانمردان است

اکنون تائب در صخا شاهد چنین روزهائی است و با چشم خود می بیند آن چیزهائی که انتظارش را داشت و دعاهای خود را مستجاب شده می بیند

امروز زبان تحقیرها و تضعیف ها و تخریب ها کوچک و کوچکتر هم می شود

روزهائی که زبانها بخاطر معوقات بی جرم و بی گناه و بدون تفکر و اندیشه دراز بود گذشته است

امروز همه پی به همت و جانبازی تائب برده اند و کسانی که از نزدیک شاهد بوده اند حقیقت را مطرح نموده اند آنها دیگر بدنبال بازیگوشی و شیطنت نیستند آنها حواسشان جمع شده است

امروز تائب به آرزوی خود درصخارسیده است که داشتن 5 تا ابوالفضل ابراهیمی بود

من همیشه می گفتم صخا نیاز به 5 تا ابوالفضل ابراهیمی دارد چون یک دست صدا ندارد و با یک گل هم بهارنمی شود آنهمه صبر و شکرهای خالصانه و آن دعاهای نیمه شب و آه و ناله های سحر جواب داد آن دعا و  آه و نفرینها اثر کرد دوستان را تحریک و بیدار نمود و زبان دشمنان را هم کوتاه کرد

این راه و رسم خداست و تغییر نخواهد کرد نیکوکاران جواب و پاداش خود را خواهند گرفت و اجرشان ضایع و تباه نمی شود و فقط همت و تلاش در راه فرهنگ و ورزش یادتان باشد

چون با این روش و با این راه خودتان را ثابت قدم نگه می دارید و ثابت می کنید و البته چوب خدا راهم بر دشمنان خواهید دید فقط در روز وعده های خدا باید سالم و سرحال و زنده باشید

یک نفر از جور و جفاهائی که دیده بود شکایت می کرد و این قصه سال 72 برایم تعریف شد و آه و نفرین می کرد گفتمش درست است حق داری و نمی شود غم و غصه نخورد اما حق نداری از فشار غم و درد خودت را معتاد کنی و اینطور لاغر و ضعیف گردی

برو در مسجد برو ورزش اعتراف نکرد که معتاد شده و زد زیرش سال 77زمانی که دخترم بدنیا می آمد در پارک روبروی فاطمیه نشسته بودیم با خاله ام که الان مادر شوهر همان دخترم که آنروز بدنیا آمد شده است ناگهان چشمم به همان کسی که قصه اش را تعریف می کنم افتاد

دیدم اعتیاد پدرش را درآورده است و خیلی داغون شده است رفتم جلو احوال پرسی و دعوت به چای و صبحانه اش کردم چند روز چیزی نخورده بود و بعد هم خداحافظی و دو سه سال بعد هم مرحوم شد و اما صحبت روی ستمگرانش بود یکی دو سال بعد از مرگ او ورق برگشت

چنان چوبی خوردند که نگو و نپرس با خودم گفتم کاش فلانی با فرهنگ و ورزش قوی و زنده بود و وعده های خدا را می دید و از ضعف اعتیاد کفر نمی گفت چون در پارک به من می گفت خدائی وجود ندارد که مرا با اینهمه بی گناهی له کرد و دشمنانم را با آنهمه ناجوانمردی بالا برده است

و البته راست هم می گفت اما همانطور که خدا وعده داده است باید صبر و شکر جمیل کرد و همت و تلاش در فرهنگ و ورزش تا قوی و ثابت قدم باشی و شکر خداوند را در بدترین احوال هم بجا بیاوری نه اینکه معتاد و ضعیف بشوی و کفر بگوئی