کسی که برای مردمش جان می دهد
تائب به عشق مردمش تائب شد و تائب شدن آسان نیست باید جان بدهی تا تائب شوی
ریاضتهای سخت و جان شکار از عهده هرکسی برنمی آید و فقط عارفان و عاشقان چنین کاری می کنند
باید عارف و عاشق شوی تا بتوانی برای مردمت جان بدهی
قدم گذاشتن تائب در قرض الحسنه یعنی فداکردن جان و از خود گذشتن .اعتبار و آبرویت را باید خرج کنی تا به اهداف خداپسندانه برسی تا قلب مردم را خشنود کنی تا چراغی روشن نمائی
کسانی که مغرض و مغرور و منفور و بی تفاوت و سهل انگار هستند دشمن من می باشند آدمهایشان را اجیر می کنند تا مرا تخریب و تحقیر و تضعیف کنند و خیلی جاها موفق شدند و مرا شکستند غرور مرا شکستند
و البته تقصیر با کسانی بود که توانا و باسواد و بافرهنگ بودند آنها مسئول بودند اما چه فایده دشمنان پررنگ تر هستند
چون با بخل و کینه و حسادت و بی رحمی و بی غیرتی مخالف و دشمن بودم و ایستادم بد شدم
لایق و شایسته سوء تفاهم ها و سوء ظن ها شدم و چون آنها خدا را نمی شناسند نمی شود به خداوند قسمشان داد که دست بردارید چون به تو می خندند مسخره می کنند
مردم هم عاشق من بودند قدمهای مرا در راه قرض الحسنه ارج نهادند برایم ارزش قائل شدند
اما باید افراد ثروتمند و پولدار حمایتم کنند تا جواب خوبیهای مردم را بیشتر و بهتر بدهم و آنها را سربلند و سرافراز نمایم