تائب در دنیا چراغی بنام صخا روشن کرد
خداوند بزرگ پروردگار مهربان به من که ناچیز و ناتوان بودم همه چیز عطا کرد و توان و قدرت داد من هم از همه چیزهائی که خداوند عطایم کرد فقط یک چراغ خریدم و روشن کردم
هزاران کار دیگر مثل بسیاری از عزیزان می توانستم انجام بدهم اما به خودم اجازه هیچ کاری دیگر ندادم و فقط به خودم گفتم تو اجازه داری یک چراغ بخری و روشن کنی
هرچند بهای این چراغ بسیار زیاد و گران بود اما با سعی و همت و کوشش فراوان حرکت کردم و آرزو کردم و دعا کردم تا بتوانم این چراغ را بخرم و برای دیگران روشن کنم
دراین شب تیره و تار نور فانوس می بینید مرا که دهقان فداکار شدم حمایت کنید
چون مردم بیشتر از هرچیزی در این تاریکی به یک چراغ ارزشمند نیاز دارند و من در حد توانم این چراغ را با خون دل تهیه کردم و روشن کردم هرچند کم نور بود اما باز هم کار خودش را می کرد و به مردم امیدواری می داد و برای نورش هم فکرها و اندیشه های بسیاری کردم
از همه کمک خواستم حمایت و همکاری خواستم تشویق و ترغیب و تحریک خواستم تا با کمک خودشان و با کمک دیگران در پرنور شدن نور این چراغ عرفانی و روحانی کمکم کنند
من هرچه در توان داشتم به نمایش گذاشتم هر فداکاری را که لازم بود حتی بالاتر از توانم ارائه دادم واکنون باید منتظر بمانم تا کسانی که دعوت به صخا کرده ام خودشان را نشان بدهند
و نشان دادن پررنگ آنها به منزله پرنورتر شدن نور این چراغ می باشد پس دقت کنید که چگونه همکاری و حمایت می کنید خودم را نشان دادم حالا نوبت شماست
و من از همه کسانی که در پرنور شدن این چراغ عنایت و توجه داشته باشند تشکر و قدردانی و سپاسگزاری می کنم و خاک پای آن عزیزان را سرمه چشمانم خواهم کرد
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
من همه چیز خودم را که از خداوند هدیه گرفته بودم وقف صخا کردم جوانی و اعتبار و آبرو و سرمایه و ثروت و خانواده و دوستانی باارزش و همه دارو ندارم را وقف صخا کردم پس دعا و آرزویم خیر و برکت صخا می باشد آنهم برای سعادت و خوشبختی همه مردم