اظهارات صریح آیت الله هاشمی رفسنجانی
چه راهکاری را توصیه میکنید که رئیس جمهور باید در این مدت باقیمانده تا انتخابات انجام دهند که بتوانند رای بالاتری نسبت به سال ۹۲ بیاورند؟
الان مهمترین موضوعی که مردم انتظار دارند،پرداختن بیشتر به اشتغال است و باید به گونهای رکود را حل و به صورتی اشتغال ایجاد کنند. این دو با هم هستند. اتفاقا امکان خوبی هم برای این کار بود و من تا به حال در سخنرانیهایم گفتهام و در اوایل کار دولت یازدهم، در جمع بزرگی از مسئولان کشور که در وزارت کشور جمع شده بودند هم گفتم. من گفتم بعد از اتمام کار دولت دهم، نصف کارخانههایمان یا تعطیل هستند یا خیلی ضعیف کار میکنند. بنابراین تولیدمان کم است. طبعا مصرف وجود دارد. واردات نتیجه کار دولت قبل بوده که به خاطر درآمدهای نفتی این کار را کردند. در آن زمان گفتم اینکه آنها چه فلسفهای داشتند، من نمیدانم که چرا این کار را کردند. بعضی شهرکهایی که چند هزار واحد در آنها کار میکردند، شبیه قبرستان شدند و روشن نیستند و خیلی از جاها خاموش هستند. بعضی واحدهای بزرگ با ضرر کار میکنند که از قبل به این حالت درآمده بودند. گفتم: آنهایی که تعطیل شدند، کارکنانشان هم بیکار شدند و تا مدتی حقوق بیکاری میگیرند، اما بعدا بیکار میشوند و مشکلات دارند و باید کارهای انگلی کنند. گفتم: الان برای شما این امکان هست و نقدینگی هم در حال خفه کردن کشور است. بانکها هم نمیتوانند نقدینگیشان را راکد بگذارند. بانکها به مردم سود میدهند و مردم هم سپردههایشان را در بانکها میگذارند. چون بانکها با هم رقابت دارند، به حساب جاری هم سود میدهند تا مردم در آنجاها حساب باز کنند. بانکها باید لااقل یک مقدار بیشتر از سودی که میدهند، سود ببرند، لذا پولشان نمیخوابد. پس مشتریهایشان چه کسانی هستند؟ تولیدگرها که نیستند. پس چه کسانی هستند؟ یک عده میتوانند قاچاقچیها باشند. قاچاقچیها به هر قیمتی که پول بدهند، پول را میگیرند.اجناس بدون کیفیت را وارد کردند و بازار پر شد. آنها هر نوع جنسی را وارد کردند و هنوز هم وارد میکنند. یک عده هم هستند که کارهایی را بلدند. یعنی زمینهاش را در بازار فراهم میکنند که یک بار روی سکه، یک بار زمین، یک بار روی ساختمان و از این نوع کارها، سرمایه گذاری میکنند و از پولهایی که میگیرند، میتوانند سودشان را خوب پس بدهند. البته این نوع کارها به درد مردم نمیخورد، اما بانکها مشتریهای خوبی پیدا کردند و به آنها میدهند. حتی خودشان در بعضی جاها سرمایه گذاری میکنند و با اینها شریک میشوند. این چیزهایی است که من میدانم و میدانستم.
برای حل این مشکل چه باید کرد؟
بالاخره بانکها یا مستقیما دولتی هستند یا بانک مرکزی بر همه مدیریت دارد و دولت میتواند حکمی صادر کند و بگوید مثلا این درصد از پولها باید به تولید داده شود. یا مثلا در مرحله اول به کارخانههای تعطیل شده، وام مناسب بدهید. اما چون همه این کارخانهها معوقه دارند، نمیتوانند وام بگیرند و روی معوقهشان هم سود میآید. نتیجه نهایی این میشود که اینها ورشکسته میشوند و نمیتوانند پول بانک را هم پس بدهند. گفتم: بیایید زودتر خودتان را نجات بدهید و کار اینها را راه بیاندازید. به اینها وام و مهلتی بدهید که کارخانههایشان راه بیفتد و تولیداتشان به بازار بیاید و درآمد داشته باشند و بعد وام را به صورت قسطی میپردازند. به علاوه اگر دولت بخواهد کمکی بکند، به اینها کمک کند. از آن طرف هم شما باید برای بازار مصرف تولیداتشان کار کنید و جلوی قاچاق را بگیرید و به هر نحوی صادرات را تقویت کنید که آنها صادرات داشته باشند و با رقبایشان رقابت کنند. برای آنها مثال زدم. البته بحث زیاد شد.