امروز به یاد دهقان فداکار افتاده ایم
ای کاش قبل از اینها به یاد انسانهای فداکار بیفتیم و آنها را در نظر بگیریم امروز که دوقطار به هم خورده اند و جان صدها نفر به خطر افتاده است حسرت فداکاران را می خوریم
در صورتی که فداکاران ارزش و قیمت بالائی دارند و هرلحظه و هرثانیه باید به یادشان باشیم
دهقان فداکار سالهای سال در سختی و عذاب زندگی می کند و با وجود سالخوردگی و بیماری های گوناگون درد دلهای بسیاری دارد که من از دانشمندان و ثروتمندان جهان می خواهم توجه و عنایتشان را به فداکاران زیاد کنند حیف است که در جهان به این بزرگی و با اینهمه انسان توانا یک فداکار در سختی و عذاب زندگیش بگذرد و با هزاران مشکل فداکاری کند و بدون حمایت و همکاری خدمات ارائه بدهد
من از اینکه همین امروز هم دهقان فداکار دوباره برسر زبانها افتاده است باز هم خوشحالم و خداوند را شکر می کنم من در غزل حمایت کنید خودم که سالها پیش گفته بودم یک بیت را به این فداکار ارزشمند و نمونه کشور اختصاص دادم
در این شب تیره و تار نور فانوس می بینید مرا که دهقان فداکار شدم حمایت کنید
قرض داران و دردمندان بسیاری هستند که حمایت و کمک می خواستند ومن شاهد بال بال زدن آنها بودم پس به سیم آخر زدم و یک فانوس به نام صخا بدست گرفتم و به آب و آتش زدم تا تسکین درد دردمندان شوم من هم کتکهای زیادی خوردم کتک های من معوقات و دیرکردها بودند
اما اشکال ندارد ظاهرا فداکاران باید اینطور باشند باز هم شیرینی خدمات قرض الحسنه و خیریه را به دنیا نخواهم داد و پای کتک هایش هم ایستاده ام تا بالاخره دستهای غیب مرا حمایت و یاری کنند و مطمئنم که بزودی سربلند و سرافراز خواهم شد و مردم پی به عظمت صخا خواهند برد