صخا از معجزات علم و عرفان (بهترین داستان جهان)
بهترین داستان جهان را در این مقاله ببینید و بخوانید من که خیلی لذت بردم شما چطور
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
مطمئن باشیم اگر کار مثبتی برای دیگران انجام میدهیم، حتما روزی تاثیرش به خودمان باز خواهد گشت. اگر باور ندارید این داستان را بخوانید: کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند بود. یک روز او از باتلاقی که نزدیک مزرعهاش بود صدای درخواست کمکی را شنید. فورا خود را به باتلاق رساند، پسری وحشتزده که تا کمر در باتلاق فرورفته بود فریاد میزد و تلاش میکرد تا خود را آزاد کند. کشاورز با تلاش زیاد بهوسیله طناب و چوب او را از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.
فردای روز حادثه کالسکهای مجلل جلوی منزل محقر کشاورز توقف کرد و مرد اشرافزادهای از آن پیاده شد و به خانه پیرمرد رفت. او خود را پدر همان پسر معرفی کرد و پس از سپاسگزاری خواست که کار او را جبران کند، چون کشاورز زندگی تنها فرزندش را نجات داده بود.
کشاورز اما قبول نکرد که پولی بگیرد. در همین موقع پسر کشاورز وارد خانه شد. اشرافزاده گفت:اجازه بدهید به منظور قدردانی، فرزندتان را همراه خود ببرم تا تحصیل کند اگر همانند خودت شرافتمند و نوعدوست باشد به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار میکنی.
پس از سالها پسر کشاورز از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و همین طور به تحصیل ادامه داد تا در سراسر جهان بهعنوان الکساندر فلمینگ کاشف پنیسیلین مشهور شد. سالها بعد پسر همان اشرافزاده به ذاتالریه مبتلا شد و تنها چیزی که توانست برای بار دوم جان او را نجات دهد، داروی کشف شده توسط فرزند آن پیرمرد کشاورز بود.
صخا خدمتی همراه باصداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
ای ابرمیلیاردرها و ای سوپرپولدارها اکنون که داستان صخا به شما رسیده است حتما حمایت و همکاری داشته باشید چون این فداکاری با همه فداکاریهای دنیا فرق دارد
داستان تائب با داستان یوسف مو نمی زند و از این نظر تائب از همه شما به یوسف نزدیکتر و عاشق تر است و می توانید بوی یوسف را از تائب در ابرسج حس کنید
صخا فرماندهی دارد چو یوسف که زندان می شود از او گلستان
چنین فرماندهی پیروز باشد که روزوشب بود در فکر یزدان
میگن این آقای فلمینگ شیعه میشه . بعد ظاهرا اونو میکشن