شما خیلی خوبی مواظب خودت باش
حضرت یعقوب به یوسف فرمود پسرم تو بسیار عالی هستی و خداوند به خاطر همین قلب پاکت و روح بلندت لطفها و عنایتهای زیادی خواهد کرد و تو به عزت و جاه و جلال خواهی رسید و در دنیا صاحب نام خواهی شد و اجر نیکوکاریت به نحو احسن پرداخت خواهد شد
مزد صبر و شکر خودت را خواهی گرفت مزد توکلت را به خداوند خواهی گرفت دشمنانت بی آبرو می شوند چون شیطنت عاقبت ندارد اما مواظب باش مراقب این بخیلان و مغرضان و مغروران باش
حواست به ناجوانمردان بیشتر باشد
حضرت یعقوب دانشمند بود و همه چیز مثل روز روشن اما بعضی وقتها به جاهائی می رسی و در موقعیتهائی قرار می گیری که اگر پیغمبر هم باشی زورت نمی رسد
تائب به تقلید از حضرت یعقوب و حضرت یوسف گرفتار مغرضان و مغروران و منفوران شد و سالهای زیادی با آنها دست و پنجه نرم کرد اما از آنجا که سوره یوسف را روزی دو سه بار هم می خواند
چیزهای بسیار زیادی دستگیرش شد دستگیرش شد که با تقدیر نمی شود کاری کرد و باید زمانش برسد پس کلبه احزانی به روش یعقوب درست کرد و راه صبر و شکر جمیل را در پیش گرفت تا دستهای غیب خداوند بیرون بیاید خوشبختانه به قدرت شاعری و نویسندگیش که همه سخنانش تفاسیر آیات قرآن و اشعار حافظ می باشد در اینترنت کمکش کرد تا فریاد خودش را در جهان بلند کند
تا داستانش را در جهان به سمع و نظر همه دانشمندان و ثروتمندان جهان برساند تا به لطف و عنایت خداوند صدها عزیز مصر یاریش نمایند
داستان زندگی تائب با داستان یوسف مو نمی زند و فقط شکل آن متفاوت است چون دانشمندان بسیاری به من گفتند شما خیلی خوبی مواظب و مراقب حسادت و بخل و کینه حسودان باش اما به قول حافظ چونکه تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
و تقدیر بود که بخیلان و سیاه دلان مرا اذیت و آزار کنند به من جوروجفا کنند تا شاعر و نویسنده و دانشمند و فیلسوف شوم تا عارف و عاشق و حکیم شوم
داستان تائب با داستان یوسف مو نمی زند باید از نزدیک ببینیم و بشنویم
بسیاری از بزرگان به حال من و اذیت و آزارهائی که از ناحیه دشمنانم شدم متاسف و متاثر بودند
عده زیادی از عزیزان بودند که بخاطر من و تقدیر من شب تا به صبح نخوابیدند و ناراحت و عصبانی بودند اما خدا را شکر که دستهای غیب همیشه یار و یاور نیکوکاران و فداکاران بوده و هست
حتی در چاه و زندان خداوند نگهدار و حامی یوسف بود
و قدرت و توان استقامت به ایشان داد تا اینکه همه دشمنانش از خجالت آب شدند
شما خیلی مواظب باش ما داستان تو را و خانواده فداکارت را با صخا دهان به دهان می چرخانیم و به گوش جهانیان می رسانیم ما به وظیفه خودمان که دفاع از نیکوکاران است خوب عمل می کنیم
این سخن بسیاری از سالخوردگان است که تائب را همیشه دلداری داده اند
چون تائب برای آنها خودش را به آب و آتش زده است برای شادی دل سالخوردگان تائب عارف و عاشق و سحرخیز و اذان گو شده است
برای شادی قلب سالخوردگان تائب در فرهنگ و ورزش کوشاست برای رفاه حال سالخوردگان تائب در راه قرض الحسنه می کوشد تا با جذب و جلب ثروتمندان بهترین رفاهیات را فراهم نماید
و سالخوردگان هم بی نهایت از تائب سپاسگزار بوده و هستند و در تبلیغ و تشویق و ترغیب و حمایت و همکاری و عنایت و توجه تائب در صخا فعالیت و فداکاری کرده اند
آنها برای تائب اشک شوق زیاد ریخته اند چه آنهائی که از دنیا رفته اند و چه آنهائی که در قید حیات هستند من عاشق آنها و آنها عاشق من هستند
صخا خدمتی همراه باصداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
همه نوجوانها و جوانهای ابرسج از مادربزرگها و پدربزرگهایشان خاطرات خوب و شیرین در وصف و حال تائب شنیده اند و یادگاری دارند هرکس چشمش به من می افتد به یاد پدربزرگها و مادربزرگهای خودشان می افتند چون همه عاشق تائب بودند تائب امیدوار است که مثل یوسف برای ابرسج منشاء خیرات و برکات شود چون از قدرت سوره یوسف و عشق و علاقه به عزیز مصر این امید را دارد که هزاران سوپرپولدار و ابرمیلیاردر را در صخا جذب و جلب نماید
این اتفاق خواهد افتاد چون خدا در قرآن در سوره یوسف این وعده را به نه تنها یوسف به همه کسانی که به سرنوشت یوسف دچار شده اند داده است تائب هم یکی از آنهاست
عاشق یوسف عاشق یعقوب عاشق عزیز مصر و بیزار از برادران مغرض یوسف و زنان حیله گر و بی رحمی که یوسف را به زندان انداختند بیزار از هوسبازان پست فطرت