خدا هوای عاشقان را دارد شما هم داشته باشید
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
تائب سرپرست صخا دل به خداوند داد دعا و آرزوهای خیر داشت نیت گره گشائی و نان رسانی و مشکل گشائی کرد پروردگار بزرگ و مهربان هم هوایش را داشت و صخا را به او هدیه کرد
تا در قالب قرض الحسنه و خیریه به مردم خدمات ارائه بدهد به همین راحتی دروازه رحمت را برویش باز کرد باورتان بشود با دو تا هزارتومانی در سال 1372صخا افتتاح شد
و نظر فرشتگان و انبیاء و اولیاء و افراد صالح بود که این صندوق خانوادگی با تائب و همسرش شروع شد و کم کم امید آمید و دخترم و بعد هم دوستان و اقوام و همین طور ادامه داد تا به اکنون هرچند ضدهمکاری ها و ناسپاسیها مانع رشد و پیشرفت و شکوفائی بالاتری شد
اما این کار ریشه زده است و فقط با یک ابرمیلیاردر به اوج ماه خواهد رسید پس شما هم هوای عاشقی همچون تائب را داشته باشید که عاشقانه کارآفرین شده است و با همین ایده می تواند ابرسج را گلستان کند و همه روستاهای جهان را گلستان نماید اما این فداکار حمایت و همکاری می خواهد این عاشق و جانباز و خانواده فداکارش حمایت و عنایت می خواهند
خداوند لطف و عنایت کرد به تائب به پاس خدمات ارزنده اش به پاس همت و کوشش در راه حافظ و قرآن و شب زنده داری و سحرخیزی و اذان و نماز و روزه شما هم لطف و عنایت خودتان را نشان بدهید هوای عاشقان و فداکاران را بیشتر از دیگران باید داشته باشید تا سربلند و سرافراز به مردم خدمات ارائه بدهند اگر فداکاری همچون تائب خدمات سخت و دلگیرکننده ارائه بدهد
برای شما بسیار بد است چون حمایت و همکاری واجب و الزامی است من اگر فداکاری نمی کردم هم کسی جلویم را نمی گرفت اما وظیفه خودم دانستم و کردم اما حمایت و همکاری نکنید خداوند و فرشتگان و انبیاء و اولیاء و افراد صالح حتما جلوی شما را خواهند گرفت حتما جواب می خواهند پس بیشتر به فکر باشید حواستان را جمع کنید
خدا هوای تائب را داشت شما هم داشته باشید تا خیر و برکت زیاد شود خداهوای تائب را داشت و شاعر و نویسنده اش کرد شما هم هوایش را داشته باشید و درددلهایش را بخوانید
صخا خدمتی همراه با صداقت وایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
ساده که باشی پشت حرفهای آدمها دنبال منظور نمیگردی، برای جواب دادن به آدمها دنبال هدف نمیگردی. ساده که باشی دنبال سود خودت نیستی، دنبال ضرر زدن به کسی که ازش بدت بیاید نیستی. ساده که باشی برای سلام دادن به آدمها مشتاقانه چشمت دنبالشان میدود. ساده که باشی همیشه به دیگری حق میدهی. خودت خودت را توجیه میکنی… شاید ناراحت بوده، شاید مشکلی داشته. اصلا شاید حق با او باشد. حالا چه اهمیتی دارد؟ اینها حرفهایی است که به خودت میگویی تا زودتر ناراحتیات را فراموش کنی، تا نخواهی کسی را از دست بدهی…ساده که باشی زود به زود دلت برای آدمها تنگ میشود. برای آنهایی که راحت با تو سرد میشوند. برای آنها که بارها بخشیدهای و به روی خودت نیاوردهای، برای آنها که عوض کارهاشان گله کنی بدهکار میشوی… در جواب اس ام اس هایت پاسخ شما؟! دریافت میکنی، اما هنوز دلت نمیآید اسم دوستهای پنج سال پیش دانشگاهت را از لیست تماسهای گوشی پاک کنی. ساده که باشی بچه بازیها را یادت میرود، اما خوبیها را فراموش نمیکنی. دوست داری خاطرههای خوب را، عزیز نگه داری. ساده که باشی از یک سوراخ بارها گزیده میشوی …چون ساده بودن توی خون آدمهاست. ساده که باشی از اولش سادهای، تا آخرش سادهای…