من کارآفرینم و حمایت و همکاری می خواهم
من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست صدگدای همچوخود را بعد از این قارون کنم
من کارآفرینم امروز باید افتخار کنم که کارآفرین شده ام
من از برکت همت و تلاش درراه سواد و فرهنگ من امروز به برکت همت و تلاش درراه مطالعه و بررسی زندگی بزرگان جهان کارآفرین شده ام
بطوری که اطرافیان من حتی یک بچه شیری هم مشکل کار نخواهد داشت این هنر یک انسان فعال و فداکار است این اوج هنر یک انسان اهل مطالعه و بررسی است
اشعار شاعران مخصوصا حافظ و آیات پروردگار مرا کارآفرین زبده و توانا کرده است من امروز از برکت آیات پروردگار و اشعار حافظ با همه بزرگان جهان دوست و رفیق شده ام
و در جذب و جلب آنها موفق و پیروز شده ام و به آرزوی خودم رسیده ام من فعالیت و فداکاری را به اوج رسانده ام اما حمایت و همکاری می خواهم چه کنم که ضعیف و سست است
من امروز از ضدهمکاریها به فعالیت و فداکاری خودم افتخار نمی کنم و این خطرناک است فاجعه است من امروز بخاطر ضدهمکاری ها از فداکاری از همت و تلاش از سواد و فرهنگ پشیمان می شوم
چرا چون وقتی نتیجه ای که می خواستم را آنطور که باید و شاید نگرفته ام قطعا باید ناراحت و دلگیر و پشیمان باشم یوسف هم اگر دو سه سال دیگر در زندان بود و دست غیب پروردگار بیرون نمی آمد پشیمان می شد اگر توجه و عنایت عزیز مصر به موقع به فریاد یوسف نمی رسید یعقوب هم که از غصه کور شده بود دق می کرد و می مرد
پس دستهای غیب پروردگار را می خواهم تا بتوانم اوج هنر و فداکاری و صداقت و ایمان خودم را به نمایش بگذارم من یک کارآفرین هستم نباید کارگران و کارمندانم گرسنه بخوابند
من یک کارآفرین هستم نباید در بدترین شرایط و با کمترین امکانات به اوج هنر خودم ادامه بدهم هنر و فداکاری که می تواند روستایم را گلستان کند و همه روستاهای جهان را گلستان کنم
آیا در این جهان به این بزرگی یازده نفر انسان توانا نیستند که از راه دورو نزدیک فریاد تائب را پاسخی در خور و شان بدهند چه فایده که من از غیب نویسنده و شاعر بشوم اما نتوانم فریاد خودم را به گوش ابرمردان جهان به گوش خداپرستان جهان برسانم و خداوند را سربلند و سرافراز کنم
این زن و بچه من این زیردستان من و آن دشمنان مغرض و مغرور و منفور و بدخواه دشمن انسانیت دشمنان سواد و فرهنگ که با طعنه ها و سرزنش های خودشان پیامبران را هم افسرده و دلگیر و ناراحت می کردند فقط ظاهر پرست هستند فقط به دستبندهای طلای دستان تو نگاه می کنند به باغ و درختان میوه تو اشاره دارند به زر و زیور تو اعتبار و اعتماد می کنند نه به اوج همت و غیرت و رحم و خجالت تو و اینجاست که خداوند و دستهای غیب خداوند می تواند برسینه نامحرمان بکوبد و حق را برباطل پیروز کند
اینها خیر و برکت را باید ببینندباید توجه و عنایت ابرمردان را ببینندکه چشمان مغرضشان کور شود و دلهای سیاهشان ازجا کنده شود و ازغم و غصه بمیرند
باید یوسف سرافراز شود تا برادران و ذلیخا و زنان هوسباز اعتراف به گناه خودشان کنند اعتراف به مقام والای یوسف کنند و حق را برباطل همه پیروز مشاهده کنند
و سربلندی و سرافرازی صداقت و ایمان آنجا به نمایش جهانی در خواهد آمد و یک انسان لایق و شایسته آنجا سرافراز خواهد شد
مردم اینچنین باید دستهای غیب را مشاهده کنند نه در کنج چاه و زندان
خداوندا به من ایمان و همت و قدرت لازم را عطا بنما تا همگی را سرافراز کنم آمین
صخاخدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
آنهائی که جوائز خودشان را به خیریه ها اهداء می کنند باید به صخا که سی سال مظلومانه و غریبانه به روستائیان زحمتکش در نهایت سختی و مشکل کمک می کند چگونه نمی توانند توجه و عنایت داشته باشند و اگر یک سرسوزن به صخا توجه کنند آنوقت ما خدمات آسان ارائه می دهیم و قلبهای کشاورزان و دامدارانی را خشنود می کنیم که چندین سال از سرمازدگیها و خشکسالیها آسیب دیده اند و کم توان هستند باید به آنها قدرت و توان ببخشیم
من بخاطر آنها با زبان خودم و قدرت خودم دفاع می کنم