باورنمی کنید باور کردنی نیست
برادران قصد و نیت به چاه انداختن یوسف مظلوم و معصوم و مورد تائید را کردند و بدون هیچ فکر و اندیشه ای بخل و کینه و حسادت و سنگدلی و غرور و خودخواهی و شیطنتهای خود را خالی کردند
من اینها را با چشمان خودم دیدم و لمس کردم و سوختم و ساختم زیر نظر بهترین و بزرگترین شاهدهای دنیا باورکنید
سم پاشی و جوسازی و شایعات ناجوانمردانه و جوروجفاهای بی حد و اندازه صبر و شکر جمیل و استقامت و بردباری و کوه غم و اندوه و سختی و فشار باورکنید من با چشمان خودم دیدم
زیر سایه اسلام و قرآن و علماء و رساله و فتوی های واضح و آشکار و منبرهای خوب و دلپذیر و همه و همه که یک سرسوزن اثر نداشت بردلهای سیاه و چشمهای شور لعنت که اثری نداشت و من سالها التماس و خواهش کردم و دیدم و دیدند باور کنید
یوسف ساعتی التماس و خواهش کرد من سالهای سال التماس و خواهش کردم واسطه های بزرگ و قوی گرفتم باورکنید بردلهای سیاه و چشمهای شور لعنت باورکنید هرچند باور کردنی نیست
ارائه خدمات آسان و راحت خوبی های بیش از اندازه و پاسخ های نامناسب که حاصلش شرایط بد و نامطلوب و کم شدن امکانات باور کنید هرچند باور کردنی نیست من داستان یوسف را با چشمان خودم دیدم باور کنید عزیز مصر می خواهم تا با او درمیان بگذارم
خداوندا برای من هم عزیزانت را از سراسر جهان بفرست تا درددل های خودم را با انها بگویم عزیز مصر می خواهد تا تائید و حمایت و همکاری کند خیلی از عزیزان امدند و تائید کردند و اعتراف نمودند و حق دادند و رفتند و فراموش کردند و انگار نه انگار
عزیز مصر می خواهم از بین اینهمه دانشمند و ثروتمند جهان تعدادی می خواهم تا برایم نقش عزیز مصر را بازی کنند و بعد از حق دادن به من بهاء بدهند ارزش قائل بشوند و انتقام مرا بگیرند تلافی و جبران کنند سالها شکنجه و عذاب و وحشت و استرسهای مرا جبران کنند
برای خانواده ام برای دوستانم قوت قلب بشوند برای کسانی که دچار سوء تفاهم و سوء ظن شده اند چاره و راهی بشوند باورنمی کنید باورکردنی نیست
بدین شعر تروشیرین زشاهنشه عجب دارم که سرتاپای حافظ را چرا در زر نمی گیرد
منم حیرانم از این که سرتاپای تائب را چرا در زر نمی گیرندبدین عشق و بدین شور و نشاط و یک دنیا صداقت با فداکاری خدا رحمت کند حافظ تورا با اینهمه جاه و جلال و عزت و قدرت صدائی داده ای برمن که فریادم رسیده برتمام عالم و آدم از این بابت خدا را شکر