آرزوی من گلستان کردن روستایم ابرسج بودو هست
من آرزوی گلستان شدن روستایم را داشتم و دارم و برای این منظور و هدف در راه فرهنگ و ورزش همت و تلاش زیادی کردم تا بتوانم همه نوجوانان و جوانان عزیز و گرامی را تحریک و تشویق به فرهنگ و ورزش نمایم و در این راه از خداوند کمک خواستم دعا کردم آرزو کردم و فداکاری نمودم
صخا را افتتاح کردم تا با صخا بتوانم همه را در همه رده های سنی مختلف تقویت نمایم که راحت و آسان به اهدافم برسم و این شد که در مقابل این فداکاری از دیگران حمایت و همکاری خواستم در راه جذب و جلب افراد توانا بی نهایت مطالعه و بررسی و کوشش نمودم
از سوپرپولدارها و ابرمیلیاردرهای جهان کمک خواستم فکر می کنید تقاضای کمک من چه قدر بوده است که به همین راحتی و دریک چشم به هم زدن توان گلستان کردن روستایم را داشتم تا با این ایده همه روستاهای جهان را گلستان کنم
با افتتاح حساب هرنفر و تقویت حساب سالی صدهزارتومان و به همین خوبی و روشنی روستایم را گلستان می کردم اما اگر از یک فداکار ضعیف حمایت می شود من چه کنم اما اگر یک فداکار این اندازه هم ارزش ندارد حرفش ایده اش نیتش صداقت و ایمانش تا این حد هم ارزش ندارد من چه کنم
هرچند با صبر و شکر جمیل بعد از امتحانات سخت الهی موفقیت و پیروزی مال نیکوکاران است حق فداکاران است خداوند اینگونه خواسته است
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایت های یزدان
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید
آری اگر یک نفر تنها یک نفر سالهاست که این آرزو را دارد و برای رسیدن به این آرزو همه داروندارش را وقف صخا کرده است تا با یک چراغ پرنور و یک تنور گرم در یک روستا به پیشرفت و رشد و شکوفائی فکر کند و چنین هدیه ای ارزشمند را بعد از سالها ریاضت و پاگذاشتن برروی همه آرزوهای کوچک و بزرگ خودش به هم ولایتی هایش اهداء کرده است و اگر حمایت و همکاری در حد سالی صدهزارتومان نباشد گناه یک فداکار چیست
و نه تنها حمایت و همکاری ضعیف و یا اصلا نیست بلکه شاهد سی درصد ضدهمکاری و معوقات هم بوده ایم که تائب سالهاست فرهنگ سازی می کند تا حداقل ضدهمکاری و معوقات از بین بروند امیدوارم موفق و سربلند و سرافراز شوم امیدوارم خدا سرافرازم کند
من عاشق گلستان شدن روستایم هستم من عاشق خداهستم و مهر و محبتم را خداپسندانه به همه دانشمندان و ثروتمندان جهان اعلام کرده ام هرچند که نشنوند اشکال ندارد خدا شنیده و دیده است برایم کافیست
من خوشحالم که وظیفه و دینم را به همه مردم انجام دادم و از این رو سربلند و سرافرازم و همینکه خانواده و اقوام و دوستان شاهد بودند و هستند برایم بس است امیدوارم یک روزهم داستان مرا همه دانشمندان و ثروتمندان جهان بشنوند
و مرا حمایت و همکاری حداقلی نمایندتا موفق شوم روستایم را گلستان نمایم و با یک تائب و یک صخا در هرروستا همه روستاهای جهان گلستان شوند
من وظیفه ام بود که خودم را در این دنیا فعال و فداکار گردانم نیکوکار گردانم که خوشبختانه موفق شدم بقیه اش با خداست خودم را نشان دادم اکنون نوبت توست
دراین چمن گل بی خار کس نچید آری چراغ مصطفوی زشرار بولهبیست
همین حالا پیرمردی به صخا آمد و گفت فرزندان من درباره صخا بدمی گویند درباره تو بدمی گویند گفتم هیچ کس حق ندارد از یک انسان خوب و یک کار خوب بد بگوید اگر فرزندان تو بخل و کینه و حسادت می کنند با اینکه باسواد و شهر گشته هستند مشکل من نیست مشکل آنهاست و واگذارشان به خداوند
گفتند برو حسابت را از صخا جمع کن من هم گفتم شما که در روستا نیستید از این عید تا این عید می آئید به شما مربوط نیست من هم از ایشان تشکر کردم و برایش دعا و آرزوی صحت و سلامتی نمودم
آری ای عزیزان مشکل ما در روستاها که پیشرفت نمی کنیم همین است نمی گذارند یک فداکار سربلند و سرافراز کار خودش را بکند یک جوانمرد که پیدا می شود به جای تقویت و حمایت و همکاری تخریب و تضعیف و تحقیرش می کنند
یک نیکوکار و یک فداکار و یک جوانمرد اینگونه تضعیف و تحقیر و تخریب می شود به همین راحتی و با غیبت و بخل و کینه ناعادلانه و ناجوانمردانه وگرنه نیکوکار همیشه حبیب خداوند بوده و هست و هیچ عیبی نخواهد داشت عیب از بخیلان و سیاه دلها و چشمهای شور است که برآنها هم لعنت ابدی است
برای همین کسی حاضر نیست در روستاها فعالیت و فداکاری کند اما من هم که سالها صبر و شکر کرده ام و ایستاده ام بخاطر علم و عرفان است بخاطر کمک خداوند است که دستهای غیب مرا سالهاست که نگه داشته اند تا به درددردمندان برسم
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید
گفتمش بیخودی نیست که این بیت شعر را گفته ام و بردیوار صخا نوشته ام تا همگان روزی هزار بار بخوانند فداکار همکاری می خواهد تا دو طرف ترازو مساوی گردد اجر همگی با یزدان پاک










