خواستگاری بسیار عجیب این پسر از دو خواهر
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید
“هانا” نام دختر کوچک تر خانواده هست ، دختری که با سندرم دان و دیابت پیشرفته متولد شد. از همان روز “اشلی” با حرفهایی که والدینش به او گفتند تصمیم گرفت تا آخر عمر مراقب خواهرش باشد ، دورانی که تا نوجوانی کاملا طبیعی سپری شد و نوبت به زمان ازدواج خواهر بزرگتر یعنی “اشلی ” رسید و نگرانی او مانع از اوضاع خواهرش مانع از این مسئله می شد.پسر جوان هندی که به “اشلی” علاقه مند شده بود قصد داشت از او درخواست ازدواج کند
اما نمی توانست چرا که دختر مورد علاقه اش نمی توانست خواهر کوچکتر خود را تنها بگذارد تا این که تصمیمی عجیب این مشکل را رفع کرد.“ویل” برای خواستگاری دو خواهر را به جایی جذاب برد و در انجا ابتدا مقابل خواهر کوچکتر زانو زد و از او درخواست کرد که آیا می پذیرد که تا آخر عمر برترین دوست او باشد و سپس مقابل دختر مورد علاقه اش به همان حالت نشست و با دادن حلقه از او درخواست ازدواج کرد.
“اشلی ” میگوید :در آن لحظه هر دوی ما شگفت زده شده بودیم ، از قرار معلوم هر دوی ما باید شاد می شدیم هر دوی ما در حالیکه اشک می ریختیم به “ویل” پاسخ مثبت دادیم.”ویل” به “هانا” انگشتر مادربزرگش را هدیه داد و به من حلقه ازدواج ، در هر صورت خواهرم “هانا” نیز شاد شد از این که میتواند بعنوان برترین دوست تا آخر عمر عضوی از خانواده ما باشد.
به یاد حضرت ابراهیم خلیل دلها را نرم می کنم (تائب)
نخواب تا دعایت مستجاب شود و آرزویت برآورده گردد (تائب)
یعقوب باشیم برای کسانی که بوی یوسف می دهند (تائب)
از خدا خواستم چراغی روشن کنم اکنون می خواهم نورش را زیاد کند (تائب)