تائبا محرم اسرار شدی آگاه باش صخا رویای تائب
يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۳۹ ق.ظ
از خداوند معرفت خواستم صخا را به من داد ایمان و همت و قدرت خواستم صخا را به من داد
بهر سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم یک دنیا رحم و غیرت خواستم صخا را به من داد
به یاد دانشمندان و ثروتمندان محبوب از خداوندخیر و برکت خواستم صخا را به من داد
آرزوی حاتم طائی شدن در سرم بود جوانمردی و مروت خواستم صخا را به من داد
از برای خودم و خانواده ام دعا کردم درشکلی زیبا تربیت خواستم صخا را به من داد
همه پیامبران را یکسان دوست داشتم عنایت و حمایت خواستم صخا را به من داد
دستهای غیب خداوند را به تقلید از یوسف بعد از چهل روز ریاضت خواستم صخا رابه من داد
به عشق دلهای دریا و قلبهای همچون شیر تائب را در اوج شهرت خواستم صخا را به من داد
خدا کند یک اتفاق خوب بیافتد وسط زندگیمان
آری همینجا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان ،
نگرانی های شبانه مان ،
وسط زخم های دلمان
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم ..
یک اتفاق خوب بیفتد
که خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن از یادمان برود…
آنگونه که یک اتفاق خوب
همین الان ؛
همین ساعت ؛
همین حالا ؛
از پشت کوه های صبرمان طلوع کند و
غروب همه غصه هایمان باشد
طلوعی که غروبش همیشه خیر است…
خدایا
کمی
" پایان خوش"
می خواهم
برای این روزهایم
آری همینجا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان ،
نگرانی های شبانه مان ،
وسط زخم های دلمان
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم ..
یک اتفاق خوب بیفتد
که خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن از یادمان برود…
آنگونه که یک اتفاق خوب
همین الان ؛
همین ساعت ؛
همین حالا ؛
از پشت کوه های صبرمان طلوع کند و
غروب همه غصه هایمان باشد
طلوعی که غروبش همیشه خیر است…
خدایا
کمی
" پایان خوش"
می خواهم
برای این روزهایم








۹۶/۰۵/۱۵