نامه تائب به قرض داران و دردمندان مظلوم جهان
سلام و درود فراوان به همه شما قرض داران و دردمندان مظلوم جهان سلام و درود فراوان به قرض داران و دردمندان مظلوم روستاهای جهان من از نوجوانی و جوانی در فکر شما عزیزان بودم برای همین همه لذتهای دنیا را برخودم حرام کردم و عارف شدم
تا بتوانم برای خشنودی دلهای شما عزیزان و سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم شما چراغی روشن کنم و با جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ دنیا این چراغ را پرنور کنم فداکاری را به اوج رساندم و در عنایت و حمایت و همکاری بندگان توانای خداوند بی نهایت بی خوابی کشیدم
حرکت و همت و غیرت و خدمت و محبت را به اوج رساندم
من وظیفه خودم را به عشق شما عزیزان بالاتر از توانم انجام دادم
برایتان در کوه و صحرا در سحرهای باشکوه و هنگام طلوع خورشید و هنگام غروب آفتاب دعا و آرزوهای بزرگ کردم برای شما ساعتها یکطرفه با خداوند حرف زدم و درددل کردم و هرچه لازم بود انجام دادم
خودم را نشان دادم اکنون نوبت خداست که پاداش سالها استقامت و فداکاریم را با پرنور کردن چراغ صخا بدهد تا این پرچم قشنگ در همه روستاهای جهان به اهتزاز دربیاید اگر ضدهمکاری و معوقات و عدم حمایت و همکاری بود خواست خداوند بود
من از شما طلب دعا کردم و از ثروتمندان شما طلب حمایت و همکاری و عنایت نمودم من وظیفه خودم را بالاتر از توانم به نحو احسن انجام دادم اکنون نوبت شماست که با حمایت و همکاری خداپسندانه سعی در پرنور شدن این چراغ نمائید تا دلهایتان امیدوار و مشتاق و شاد گردد
سلام ودرود فراوان به سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم امیدوارم دعای آنان صخا را پرنور گرداند و باعث جذب و جلب ابرمیلیاردرها و سوپرپولدارها در صخا شود تا این تنور گرم و گیرا گردد
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
داستان صخا را به گوش یکدیگر برسانیم (تائب)
واگذار همه کسانی که در این هدف والا نقش برادران یوسف را برایم بازی کردند به خداوند و دلهای صاف شما می کنم امیدوار و مشتاقم هرچه زودتر خداوند آنها را خوار و سرشکسته گرداند که سالها مانع پیشرفت و رشد و شکوفائیم شدند و مرا در اوج تا سطح خودشان پائین کشیدند و بی گناه و مظلوم در کلبه احزان زندانیم کردند اما فقط کافران از لطف بی انتهای خداوند ناامید هستند وما روز بروز امیدوارترمی شویم
هرچه پیش آید بگو کار خداست کلبه احزان من نامش صخاست
سرزنش ها کرده اند این خارها ای عزیزان لطف او بی انتهاست
خارها را کنده و گل کاشتم چون خداوند عاشق این کارهاست
این سخن را مخفیانه گفته اند او که از ما بهتر و بی ادعاست
صبر برجوروجفای مغرضان کارهرکس نیست این کارخداست
قلبهای شیر را آگه کنید مکر و حیله با فداکاران جفاست
آنکه زندان را گلستان می کند یوسف صدیق و بی روی و ریاست
ای برادرها به من بدکرده اید مطمئن باشید شیطان با شماست
عاقبت بردشمنان ثابت شود اشک مظلومان در آوردن خطاست
کنج فقر و خلوت شبهای تار ورد تائب درس قرآن و دعاست



