کم محلی و یا تحقیر
حافظ ار برصدرننشیند زعالی مشربیست عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست
انسانهای عاشق که منظور و هدفشان خداست و با سختیها و ریاضتهای فراوان به این مقام والا رسیده اند و چراغی به لطف خداوند روشن کرده اند هرگز چیزی به نام کم محلی و تحقیر و تخریب و تضعیف نمی شناسند چون دربند مال و جاه نیستند
اگر هم در راه تقویت و پرنور شدن چراغ روشنی که به لطف خداوند درراه گره گشائی و نان رسانی و مشکل گشائی همت و فعالیت و فداکاری می کنند هیچ نیت و هدف و منظوری به جز ارائه خدمات راحت و آسان به بندگان خداوند ندارند و نخواهند داشت
پس هرگونه توجه و حمایت و همکاری و هرگونه بی توجهی و بی تفاوتی را کار خداوند می دانند و شعارشان فقط این است که هرچه پیش آید نیکوست
انسانهای عاشق در برابر هرگونه بی توجهی و بی تفاوتیهائی حتی از طرف خداوند هم سجده شکر بجا می آورند و از لطف خداوند می شمارند مثل حضرت یعقوب که وقتی بعد از آنهمه بلا و مصیبت که از نظر ظاهر بی محلی و تحقیر از طرف خداوند محسوب می شد در کلبه احزان خودش شکر می کرد و با سجده های عاشقانه تحمل می نمود و یا همینطور حضرت یوسف که در کنج زندان همه بی محلی ها و تحقیرهای به ظاهر را سجده می کردو شکرش را بجا می آورد تائب هم که به تقلید از پیامبران و اولیاء بزرگ خداوندبا صخا به مردمان خدمت می کند و نیتش گلستان شدن روستاهاست و خشنودی قلبهای سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم در برابر هرگونه کم محلی ها و تحقیرها چه از طرف خداوند که در ظاهر به چشم خلق می آید و دراصل و در باطن همه نیکوست و باعث بالا رفتن و صعود یک عاشق است و چه از طرف بندگان دانشمند وثروتمند و ستاره های محبوب و مشهور و معروف پروردگار همه اینها را با سجده های شکر در سحرگاهان و با کوهنوردی و درددل و صحبت با خداوند جواب می دهد و هرگز ناامید و دلگیر و افسرده نبوده و نخواهد شد
چون اگر غیر از این بود به این مقام والا نمی رسید کسی که با سجده های شکر عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و فداکار و کوهنورد شده است هیچگاه از هیچ گونه کم محلی و بی تفاوتی ناراحت و افسرده نگردیده است و خدا نکند یک روز پیش بیاید و رنجشی حاصل شود که در غیر اینصورت باید نام عاشق و عارف را از روی این انسان در اوج صداقت و ایمان و فداکاری برداشت
گویند بایزید بسطامی از حمام بیرون آمد و از کوچه ای رد می شد که ناگهان از بالا مشتی خاک و خاشاک بررویش ریخته شد و به ظاهر کثیف شد اما بایزید سجده کرد و خندید و معذرت خواهی آن کسی را که آلوده اش کرده بود را با خنده و تبسمی شیرین و خداپسندانه جواب داد علت را پرسیدند فرمود
که ای نفس من در خور آتشم به خاکستری روی درهم کشم
تواضع سررفعت افرازدت تکبر به خاک اندراندازدت
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
وقتی خداوند به زمین و زمان فرمان داده است تا حامی و پشتیبان فداکاران و عاشقانش باشند پس یک فعال و فداکار واقعی و یک عاشق واقعی هرگز به بی تفاوتی و تحقیر و کم محلی نمی اندیشد و برهمه اینها که در چشم خلق و در ظاهر ناپسند است سجده های شکر دارد و لبخند ملیح و شیرین و سجده های شکر عاشقان برکم محلی ها و تحقیرهای دانشمندان و ثروتمندان ستاره ها معروف و مشهور است و داستان این لبخندها و سجده های خداپسندانه دهان به دهان می چرخد
چون این کم محلی ها و تحقیرهای به ظاهر هرچند که سالها طول بکشد مثل داستان یوسف با یک نگاه پروردگار تلافی و جبران می شود و عزیز مصر همان نگاه خداوند بود که به یوسف انداخت و او را پس از سالها صبر و شکر جمیل عزیزش کرد
هرسرموی مرا با تو هزاران کار است ما کجائیم و ملامت گر بیکار کجاست