میوه و برگهای یک درخت
صخا فرماندهی دارد چو یوسف که زندان می شود از او گلستان
چنین فرماندهی پیروز باشد که روزوشب بود در فکر یزدان
کسی تائب شود از وی حمایت ببیند روزوشب خیر فراوان
هرگز یک درخت را نباید براساس برگهایش قضاوت کرد بلکه فقط و فقط به میوه اش نگاه و دقت کنیم و آنوقت قضاوت کنیم وقتی که یک انسان درختی می کارد که میوه شیرین می دهد پس دیگر جائی برای سوء تفاهم و سوء ظن باقی نمی ماند اگر چنین باشد قضاوتها نادرست است
و ما اینجا در روستای ابرسج یک عاشق را می شناسیم که درخت فرهنگ و ورزش کاشته است و با سختی هرچه تمام تر این درخت را سالهاست زنده نگه داشته است نام این درخت را صخا گذاشته است و میوه هایش قرض الحسنه و خیریه و کوهنوردی است در اصل چراغ قرض الحسنه و کوهنوردی را روشن کرده است باشد که با کمک بندگان توانای خداوند آبیاری شود و بهتر است بگوئیم این چراغ تقویت و پرنور گردد
اگر ضدهمکاری باشد اگر عدم همکاری باشد طبیعتا برگهایش زرد و نارنجی می شود اگر ضدهمکاری باشد و یا عدم همکاری باشد طبیعتا این چراغ ضعیف و کم نور می شود اما در نظر دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب پروردگار که فقط به میوه این درخت توجه دارند چیزی از ارزشهایش کم نخواهد کرد و مهم بندگان با اصل و نسب پروردگار هستند که در هرکجا دعاگوی نیکوکارانی مثل تائب در صخا می باشند
ضدهمکاری و یا عدم حمایت و عنایت و همکاری برگهای یک درخت را زرد و نارنجی خواهد کرد هرچند که به ریشه اش نمی تواند صدمه بزند اما همین زردی برگها هم جای فکر و سوال و اندیشه دارد که چرا وقتی می شود با اندکی توجه و عنایت این درخت را همیشه سبز دید و میوه هایش را در دسترس مظلومان و معصومان قرار داد پس چرا ضدهمکاری و عدم همکاری این وظیفه کسانی است که درکشان بالاست و توانشان بسیار زیاد است
نباید بندگان توانای خدا در هرکجا که هستند اجازه بدهند یک درخت زیبا و ارزشمند برگهایش زرد و زار باشد که بخیلان و هوسبازان بهانه بگیرند و تحت تاثیر قرار بگیرند و دیگران را هم تحت تاثیر قرار بدهد نباید بندگان خوب و باسواد و بافرهنگ خداوند از وجود امثال تائب فداکار با یک مجموعه ارزشمند مثل صخا که علاج دردهای یک روستاست غافل و البته بی خبر بمانند و سالها شاهد تجاوز بخیلان و هوسبازان به یک عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری باشیم این واقعا شرم آور است و جوروجفا و ظلم سنگینی است که به فداکاران بی گناه تحمیل می شود
با وجود اینهمه انسان ارزشمند در سراسر دنیا و با وجود این معجزه حال حاضر یعنی اینترنت غربت یک عاشق واقعا شرم آور است بندگان هوشیار و بیدار در سراسر دنیا زیاد داریم پس دلیلی ندارد که یک عاشق در کنج یک روستا سالها با خون دل فعالیت و فداکاری کند
آنهم با عشق و علاقه فراوان به یوسف صدیق با عطر دل انگیز یاد و نام یوسف صدیق که به خودش و خانواده و روستایش زده است تا همه را مجذوب خودش کند و الگوی همه روستاها بشود وقتی که این درخت میوه ای به نام خانه کوهنوردان ابرسج داده است و پذیرا و راهنمای مهمانان ارزشمند طبیعت دوست است آیا اینهمه مهمانی که از دست تائب عاشق پذیرائی و راهنمائی شده اند نباید داستان این عشق و عاشقی را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر در سراسر دنیا برسانند که تقویت و پرنور بشود و همه روستاها از این عاشق الگو بگیرند قضاوت را می گذارم برعهده کسانی که باید خوب قضاوت کنند کسانی که خداوند به آنها قدرت و عزت و ثروت داده است تا حامی فداکارانش بشوند و امتحان و آزمایش خوبی بدهند و حتما خداوند از آنها سوال خواهد کرد و از آنها بطور یقین خواسته است که حامی و پشتیبان امثال تائب با صخا باشند و به همین خاطر توانمندشان کرده است که از وجود چنین عزیزی در یک روستا از این جهان باعظمت غافل و بی خبر نمانند
صخا فرماندهی دارد چو یوسف که زندان می شود از او گلستان
چنین فرماندهی پیروز باشد که روزوشب بود در فکر یزدان
کسی تائب شود از وی حمایت ببیند روزوشب خیر فراوان