بندگان خاص پروردگار چه ویژگیهائی دارند
عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و فداکار و سحرخیز و کوهنورد و عاشق طبیعت اینها خصوصیات و ویژگیهای بندگان خاص خداست تائب در ابرسج سالهاست برای تقویت و پرنور شدن این ویژگیها در خودش و خانواده اش تلاش می کند البته از همه مهمتر کار آفرینی یعنی گره گشائی و نان رسانی و مشکل گشائی که تائب این بنده خاص خداوند در این راه هم سالهاست بالاتر از توانش می کوشد تا به مقصود برسد و خداوند را از خودش صددرصد راضی نماید و یک ویژگی بسیار خوبی هم که این بندگان خاص خداوند دارند که نشانه تلاششان در راه خاص شدن است تلاش در راه جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب پروردگار در سراسر دنیا فارغ از هردین و آئینی است تا در راه خداوند و خدمت به بندگان خدا تقویت و پرنورتر بشوند و راحت و آسان خدمت کنند همه اینها یک انسان را خاص و ویژه می گرداند اگر شما هم طالب و عاشق و تشنه خاص بودن هستید در این راه تلاش کنید و اول از همه هم از سحرخیزی و طبیعت گردی شروع کنید و در طبیعت زیبا سجده و شکر خداوند را به جا بیاورید تا خداوند در ادامه این راه حامی و پشتیبانتان بشود و وسوسه های شیطان را از شما دور سازد القائات شیطان را در شما کم کم و به مرور زمان با صبر و شکر جمیل برطرف سازد اما تائب ما سالها بدون استاد و بدون استفاده از تجربیات و دستورات و سفارشات سالخوردگان مظلوم که در هر خانواده و روستائی به وفور وجود دارند این راه را رفت و به همین خاطر سختیهای زیادی را متحمل شد و ریاضتهای سرسختانه ای کشید که لازم و واجب نبود و بعدها متوجه این مهم گردید از شما خواهش می کنم بدون استاد و بدون استفاده از تجربیات پیران وارد این راه نشوید که خطرات و لطمات زیادی برشما وارد می گردد هرچند امروز با وجود اینترنت هرسوالی که داشته باشید می توانید هزاران پاسخ خوب و ارزشمند برایش جستجو نمائید و خیلی راحت می توانید با مطالعه و بررسی در زندگی کار آفرینان بزرگ دنیا به این مهم برسید و راه برایتان راحت و آسان می گردد عاشق سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم باشید و به آنها لطف و عنایت داشته باشید به آنها سر بزنید به عیادتشان بروید و در حد توان آنها را خوشحال کنید با هدیه هائی در حد توان به دیدن آن عزیزان بروید وقتی که شنیدید بیمار شده اند از آنها عیادت کنید پای صحبتهایشان ساعتی را بنشینید و از آنها و تجربه های تلخ و شیرینشان استفاده نمائید آنها بهترین سلاح را برای جنگ و مبارزه با شیطان و وسوسه ها و القائات ابلیس در اختیار شما می گذارند تیرهای آنها قلب شیطان را سوراخ سوراخ می کند و نمی تواند شما را گول بزند و فریب بدهد
من اگر خودسرانه در اوج جوانی وارد علم و عرفان نمی شدم همان چله اول همان چهل روز اول به اوج علم و عرفان رسیده بودم اما از آنجا که غرور جوانی ام زیاد بود و شوروحال فراوانی داشتم سه چهار سال ریاضتهایم طول کشید ریاضتهائی که جسم و روح مرا ضعیف و ناتوان ساخت و بعنوان مثال ریاضتهای من روزه های سخت و جان شکاری بود که در تابستانهای گرم بالاتر از حد ممکن می گرفتم مثلا سحرگاهان با یک تخم مرغ سحری می خوردم دو سه ساعت قبل از اذان صبح و دو سه ساعت بعد از اذان مغرب افطار می کردم با دو سه تا دانه خرما که فکر می کردم خوب است اما واقعا جوان بودم و بد فکر می کردم چون خداوند این را از من نمی خواست و یا نمازهائی که وضویش را در زمستانهای سرد و یخ ابرسج در رودخانه در نصف شبهای طوفانی می گرفتم و یک ساعت در هوای سرد بیرون از منزل با همان حالت دعا و آرزو می کردم و بعد به منزل می رفتم و آنجا هم در اطاقی سرد و یخ نماز می خواندم که این ریاضتها واقعا بد بود و برای جسم و روح واقعا ضرر و زیان داشت و بسیاری از این قبیل ریاضتها که ای کاش انجام نمی دادم و بعد از سه سال فهمیدم که زیادی بود و افراط داشتم و برگشتم و به تقویت جسم و روح خودم پرداختم که دو سه سال طول کشید تا جبران شود و همین امر مرا سالها عقب انداخت و بعد خیلی عادی عبادت کردم که باعث شد تا هرسه روز یک ختم دیوان حافظ و قرآن و کشکول شیخ بهائی داشته باشم و همینها باعث شد که این سالها داستانهای زندگی کار آفرینان بزرگ دنیا را ساعتها با حوصله و مو به مو مطالعه نمایم و سخنانشان برای همین به من از همه بیشتر و بهتر می چسبد و عشق و علاقه ام به تک تک آن عزیزان زیاد شده است تا بتوانم از تقدس آن عزیزان که در من جاری گشته است روستایم را گلستان کنم و سرافراز بشوم و مظلومان و معصومان را خوشحال کنم هرچند راه درازی در پیش دارم اما زمینه هایش را از همه بهتر و بیشتر در خودم و خانواده و روستایم فراهم کرده ام تا تقویت و پرنور بشوم و الگوئی برای همه روستاهای جهان با این ایده ارزشمند خودم یعنی صخا در قالب فرهنگ و ورزش بشوم اجرتان با یزدان پاک