بچه که بودم فکر می کردم فقط زنبورها نیش می زنند
چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۲۷ ق.ظ
بچه که بودم فکر میکردم فقط زنبورها نیش میزنند"
بزرگ شدم
دیدم، شنیدم، رفتم، آمدم
و یاد گرفتم
نه...
آدمها نیش میزنند
هر چقدر صمیمی تر،عزیزتر
نیششان سمی تر
یاد گرفتم اعتماد کنم،نیش میخورم
دل ببندم،نیش میخورم
ساده باشم،نیش میخورم
پر احساس باشم نیش میخورم
آدما،سنگدلند
بیرحمند
آرام نزدیکت میشوند
محرمت میشوند
عزیزت
همراهت
عشقت میشوند
تا هستند خوبند،مهربانند
اما کافیست خیال رفتن کنند
و تو نخواهی
ساز بزنند و تو نرقصی
آنوقت بیخ همان گلویی را که بارها بوسیده اند
نیش میزنند
نیشی عمیقُ کشنده
و می روند
و از همان موقع
تا آخر عمرت دردِ بی درمان میشوی
بی سرو سامان میشوی
گلویت ورم میکند
نفس که میکشی تیر میکشد
دستت را رویش که میکشی
تمامش زخم است
نیش است
درد است
"بچه که بودم فکر میکردم فقط زنبورها نیش میزنند".
۹۷/۰۳/۳۰