وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۱ ق.ظ
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
مرغ دل باز هوادارکمان ابروئیست ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
عزیز مصر برغم برادران غیور زقعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
شیرازمعدن لب لعل است وکان حسن من گوهری مفلسم ایرا مشوشم
شهریست پرکرشمه و حوران زشش جهت چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نورهردودیده بجز از کشته ندروی
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت مکن از بهر دل خامی چند
تیره روزان جهان را به چراغی دریاب تا پس از مرگ تورا شمع مزاری باشد
آن که گریان به سرخاک من آمد چوشمع کاش درزندگی ازخاک مرا برمی داشت
۹۴/۰۹/۱۲