سرنوشت و قسمت من در قرض الحسنه
در طول این سالها که در قالب قرض الحسنه به مردم خدمت کردم از اصل و ریشه کار بسیار راضی هستم اما مشکل اصلی اینکار که بارها در وبلاگ و سخنانم عنوان کردم همان معوقات آری معوقات و بدحسابیهای عده ای اذیتم کرد و بارها و بارها دلم را شکست و خیلی وقتها نا امیدم کرد اما وقتیکه سحر بیدار شدم دوباره امیدوار شدم و از همه مشکلات به خداوند پناه بردم از اینکه به خاطر معوقات عده ای و اول از همه خودم اذیت می شویم ناراحت و دلگیر می شوم اما
با خودم می گویم هر کاری مشکلات خودش را دارد و هیچ کاری و هیچ انسانی بی درد و بی مشکل نیست
هر وقت بیزار می شوم به یاد حضرت یوسف می افتم و آرام می گیرم و به یاد چاه و زندان یوسف که تقدیر و قسمتش بود تا تمام شد
با خودم می گویم انسان نباید در راه خدا از کوره در برود و سریع هرکجا که باشم با یک سجده شکر کار را تمام می کنم
با وجودیکه حضرت یوسف خوب و بی گناه بود طعنه ها و سرزنشهای زیادی شنید اما صبر و شکر کرد تا اینکه حق به حقدار رسید با اینکه یک دنیا رحم و غیرت و خجالت داشت باز محکوم شد چون تقدیر و قسمتش بود چند سالی سختی بکشد
قاضی اصلی پروردگار است همیشه اعتقاد داشتم که ماه پشت ابر نمی ماند کارهای خوب با همه مشکلاتش بی نتیجه نمی ماند و عاقبتش خوب است همیشه از انسانهای خوب و کارهای خوب حمایت کردم و نسبت به آنها سوء تفاهم نداشتم
نباید به انسانهای خوب و کارهای خوب سوء تفاهم داشته باشیم شاید مشکلاتی است که ما خبر نداریم و اگر با خبر شدیم باید کمک کنیم تا برطرف شود
قضاوتهای عجولانه و توقعات بی جا و انتظارات بالا در کار من موج می زند که بسیار خسته کننده است اما ثواب زیادی دارد به خاطر خدا صبر و شکر می کنم
جوسازی و سمپاشی و سنگ اندازی در حیطه کاری من زیاد است اما چه می شود کرد باید سوخت و ساخت تا هرزمان که خداوند بخواهد همه چیز به خدا بستگی دارد هر حرکت و جنبشی به اذن خداست حتی شیطنت ها هم حکمتی دارند
حتی حمایتها هم بستگی به خواست خداوند دارند باید خدا بخواهد تا حمایتی صورت بگیرد
آنان که در نظر خاک را کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به زطبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند