کاشتن بذر ایثار و گذشت و صداقت و ایمان همان قرض الحسنه
زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی چه توفیقی ازاین بهتر که خلقی را بخندانی
تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم کاشتن بذر مهربانی هنر کسانیست که در راه علم و عرفان تلاش می کنند
در راه دلسوزی و مهربانی فعالیت و فداکاری می کنند و برعکس کسانی هستند که آفت این کار می شوند
و راه مبارزه و مقابله با این آفت ها را بارها عنوان کردم همان حمایت خالصانه و بی بهانه است
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
چومهمان خراباتی به حرمت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
اگر آفت را بشناسیم و آسیب های آنرا در نظر بگیریم هیچگاه انسانهای فعال و فداکار را متهم نمی کنیم و بجای سرزنش و گلایه و ضد همکاری آنها را تشویق و ترغیب می کنیم از آنها حمایت می کنیم
اگر مشکل کار را می گرفتیم دیگر یکنفرازخوبان و جوانمردان دچار بحران و آشفتگی نمی شدند
زآشفتگی من آگاه کی شود آنرا که دل نگشت گرفتار این کمند
بذری که بنام صخا کاشتیم بذر صداقت و ایمان می باشد و باید از آفت های آن عادلانه باخبر باشیم و وقتی که خبردار شدیم بی غرضانه اقدامات مفیدی انجام بدهیم قضاوت در مورد کسانی که نیت خیر و خوبی دارند سخت است راحت قضاوت نکنیم و راحت آنها را متهم نکنیم
کارآفرین شایسته نگاه ویژه است پس به کار آفرینان غیر از این نگاه نکنیم عینک سبزی بزنیم که کاه را یونجه می بیند نه اینکه نگاهی داشته باشیم که یونجه را هم یونجه نبینیم و این خیلی بد است خودمان ضرر می کنیم و خداوند هم ناخشنود می شود