من باغزلی قانعم و باغزلی شاد
من باغزلی قانعم و باغزلی شاد تا باد زدنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت و غزلم را هرگز نفروشم به دوصد خانه آباد
من حسرت پرواز ندارم به دل آری درمن قفسی هست که می خواهدم آزاد
ای بال تخیل ببرآنجا قفسم را کش مردم آزاده بگویند مریزاد
من شاعرم و روزو شبم فرق ندارد آرام چه می جوئی از این زاده اضداد
می خواهم ازاین پس همه از عشق بگویم یک عمر عبث داد زدم برسربیداد
مگذارکه دندان زده غم شود ای دوست این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد (بهمنی )
-----------------------
دراین زمانه بی های هوی لال پرست خوشا به حال کلاغهای قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگهای مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علفهای باغ کال پرست
رسیده ام به کمالی که جز انا الحق نیست کمال دار را برای من کمال پرست
هنوزم زنده ام زنده بودنم خاریست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
صبح بخیر عیدتون مبارک