باخدا باش حتما جواب میده
با خدا بودن کاری ندارد راحت می تونی بفهمی چگونه می شه با خدا بود کافیه درقرآن با عشق و علاقه سیر و سفر کنی و داستانهای قرآن را زیاد بخونی
من بعنوان مثال داستان یوسف را عنوان می کنم و کارهائی که او انجام داد همه اش مورد رضایت پروردگار بود ما هم باید از چنین انسانهائی پیروی کنیم حتما با خدا می شیم
یوسف در کودکی مظلوم و معصوم بود و آنقدر مودب و با معرفت و انسان بود که درچشم حضرت یعقوب عزیز و گرامی و محبوب شد پس کودکان ما باید خود را با معرفت در چشم بزرگترها عزیز کنند
یوسف چنان بامعرفت بود که همه جا و درچشم همه بغیر از مغرضان و مغروران و منفوران گرامی بود
و البته دشمنانش به گدائی افتادند که باید همه مغرضان عالم درس بگیرند
همه هوسبازان عالم درس بگیرند و با مظلومان و جوانمردان در نیفتند و همه هوای جوانمردان و خوبان را داشته باشند و گول ظاهر را نخورند اگر جوانمردان بخاطر نامردان و هوسبازان جند وقتی گرفتار شدند مردم باید از داستان یوسف عبرت بگیرند و بیشتر فکر کنند که چرا و بخاطر چه چیز
مردم نباید بی انصاف باشند و تحت تاثیر مغرضان و مغروران خوبان را متهم و فراموش نکنند
یادمان باشد که فقط خوبان مایه خیر و برکت هستند و همیشه دلشان بدنبال جوانمردان باشد
وقتی می بینیم مغرضان و هوسبازان در سوره یوسف عاقبت بدی داشتند پس چرا
وقتی مشاهده می کنیم عاقبت نیکوکاران خوب و خوش است پس چرا
وقتی خداوند یار و یاور جوانمردان است پس چرا ما بر جوانمردان شیطنت می کنیم از خدا بترسیم
صابر و شاکر باشیم این اخلاق خوب یوسف مورد تائید پروردگار بود
دلسوز و مهربان و بافرهنگ باشیم این اخلاق یوسف هم مورد تائید پروردگار بود و برعکس اخلاق برادران یوسف چه بود که پروردگار به گدائیشان انداخت
آنها مغرور و خودخواه و بخیل و حسود بودند آنها در ناجوانمردی شریک شدند آنها برعلیه یک انسان باسواد و بافرهنگ دست بدست هم دادند آنها مطیع انسان بزرگواری همچون یعقوب نبودند و برای واسطه گری یعقوب ارزشی قائل نبودند و احترام یعقوب را نگه نداشتند مطیع آن بزرگوار نبودند
خودبین و خودپسند بودند بااینکه جماعتی پرتعداد بودند اما همه بی عقل بودند همه در ظلم و ستم همکاری کردند و حق مظلومی را پایمال کردند
بی گناهی را متهم کردند -تهمت دزدی به یوسف می زدند این جماعت را زچیزی عار نیست (تائب) یوسف تا آخرین لحظه ها با همه سختیها و فشارهائی که علیرغم بی گناهی کشید بهیچ وجه ناامید نشد بلکه به خداوند اطمینان کرد و به انتظار نشست
و خواندیم و حتی در فیلم یوسف دیدیم که عاقبت پاداش خوبی نصیبش شد
عتاب یار پریچهر عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
تائب هم به یاد همین داستان و با همین روش نیت صبر و شکر کرده است و چندین سال در انتظار عاقبتی خوش لحظه شماری می کند و البته بهترین تلاشها را نموده است
بهترین خدمات را ارائه داده است و سعی کرده است که هرگز تحت تاثیر این فشارها که علیرغم یک دنیا صداقت و ایمان نصیبش شده است کم نیاورد و روز بروز این فشارها عشق و علاقه اش را به خدا بیشتر می کند و هرروز خدا را نزدیکتر و نزدیکتر به خود می بیند
خداوند را بخاطر اینهمه جوروجفا و اینهمه اذیت و آزار سپاس می گویم چون اینها که مرا تا این حد به پروردگار نزدیک کرده است فشار نیست خیر و برکت است
هرچه به خدا نزدیک تر می شوم قدرت و توانم بیشتر می شود مهر و محبت ها به من بیشتر می شود حمایتها و توجهات به من بیشتر می شود
پیامهای بسیار خوب و بی نظیر را برای من شاهد هستید اینها لطف و عنایت خداست
ای کاش اینهمه عشق و علاقه به خدا را زودتر از اینها داشتم ای کاش این طرز تفکر را سالهای پیش داشتم قدیمها از اینکه بی گناه جوروجفا می دیدم خیلی خیلی ناراحت و حتی مریض می شدم
اما حالا نه تنها ناراحت نیستم بلکه خوشحالم و بر جوروجفاها سجده شکر می کنم
و روز بروز سرحالتر و بهتر می شوم چون صبر و شکر بر بلاها خداوند را خشنود می کند دوست دارم این جوروجفاها بیشتر بشود تا جبران آن روزهائی که ناراحت می شدم را بکنم
قبلا کسی غیبت و تهمتی برمن داشت ناراحت می شدم اما اکنون برغیبت ها و تهمت ها و سرزنش ها و گلایه ها در سحر همان شب بیدار می شوم و برتک تک آنها سجده شکر می کنم
و برکسانی که حمایت و عنایتی به خودم و صخا دارند دعا می کنم و از خداوند برایشان آرزوی سلامتی می نمایم چون بهترین دعا از نظر من سلامتی است
و دعا می کنم خداوند به صخا خیر و برکت بی نظیری عطا کند تا به نحو احسن جبران کنم و قلب همه آنها را راضی و خشنود گردانم