چه کردی که سحرخیز شدی
توهم کاری را که تائب کرد بکن تو هم کارهائی که تائب کرد را بکن شما هم کاری را که تائب کرد بکنید شما هم کارهائی که تائب انجام داد انجام بدهید
در اینصورت حتما سحرخیز می شوید تاکید می کنم در اینصورت حتما سحرخیز می شوید
ازخود گذشتی رسیدی از خودتان بگذرید می رسید
همه برنامه های تائب همه خیر و خوبیهای تائب در سحرخیزی خلاصه شد
سحرخیزی همه چیز به تو می دهد همه چیز به شما می دهد و البته همه چیزهای بد را هم از تو و از شما می گیرد کاری که با تائب کرد همه چیزهای خوب را و نقاط قوت را در تائب تقویت کرد
و همه چیزهای بد را و تمام نقاط ضعف را در تائب از بین برد
هیچ کاری نکن فقط از خودت و از خودتان بگذرید یعنی اینکه این جمله را هرکسی نزد خودش تفسیر کند تائب اینچنین تفسیر کرد همه علاقه مندیهایش را به آب و آتش زد و ناگهان حافظ و قرآن را در بغل خودش دید بجای همه چیز اینها جایگزین شدند باید حب و هوا و هوسها را بیرون کنی تا عشق و علاقه جایگزین گردد و وقتی که چنین شد دیگر روز بروز بهتر می شوی روز بروز بر خیر و خوبیهایت اضافه می شود
روز بروز برمعلوماتت افزون خواهد شد و از آنجا که طرفدار و خاطر خواه خداوند می شوی
خداوند هم لطف می کند و همه را خاطر خواه و طرفدار تو می کند کاری که با تائب کرد تائب هر لحظه طرفدار و خاطر خواه دارد و اشعار و مقالاتش خوانده می شوند و روز بروز هم برطرفداران و خاطر خواهانش افزوده می شوند چون روز بروز به خداوند نزدیکتر و عاشقتر می شود
خداوند هم روز بروز بر تعداد عاشقان و شیفتگانش می افزاید
این قانون خداست و پاداش خوبی را خوبی می دهد و پاداش نیکوکاری و زحمتهایت را ضایع و تباه نمی کند از آنجاهائیکه فکرش را نمی کنی حمایتت می کند پشتیبانت می شود
هرکسی هم که بخواهد ضرر و آسیبی به تو برساند خداوند از جاهائیکه فکرش را نمی کند ضررش می زند آسیبش می رساند خداوند سحرخیزان را از همه بیشتر دوست دارد
پس همه همت و تلاش کنید تا سحرخیز بشوید تا کامروا گردید
چون سحرخیز فقط و فقط فکر و ذکرش خداست و مخصوص خداوند می شود
سحرخیز غیبت نمی کند تهمت نمی زند شیطنت نمی کند چون می داند سحر که با خدا تک و تنها می شود باید عرق بریزد باید خجالت بکشد پس همه اخلاقهای بد را تعطیل می کند
دروازه اخلاقهای زشت را گل می گیرد در عوض دروازه خوبیها را نه تنها بروی خود بلکه بروی همه باز می کند به همین خاطر خداوند سحرخیزان را از همه بیشتر دوست دارد سحرخیز وقتی برای توبه و پشیمانی ندارد سحرخیز انقدر غرق پروردگار است که وقت کم می آورد
پس از زشتیها فاصله می گیرد و خود را دور می کند تا وقت کم نیاورد سحرخیز به جای توبه و پشیمانی شکر و سپاس می گوید چون کاری نکرده که توبه کند در عوض کارهائی کرده که فقط باید شکر و سپاس آنها را به جا بیاورد
تائب که شب و روز در راه قرض الحسنه قدم برداشته است و صخا را به عشق قرض داران افتتاح کرده است اگر در همه ساعتهای شبانه روز سجده و شکر کند باز وقت کم می آورد
نمی تواند شکر و سپاس این توفیق بزرگی که نصیبش شده است را بجا بیاورد چون قرض الحسنه سراسر خیر و ثواب است مخصوصا صخا که پاداش علم و عرفان است معجزه حافظ و قرآن است
نیت جذب افراد توانای سراسر جهان را دارد و در این راه شب و روز نمی خوابد چگونه بخوابد وقتی قرض دار و گرفتار و دردمند زیاد است و هر کاری کنی باز هم کم است
هرچه ثروتمند و پولدار جذب کنی باز هم کم است باز هم جا دارد بی نهایت ثواب دارد باید همه را شریک کار خیر کرد پس همت و تلاشت باید هزار برابر باشد
چون مردم خیلی دیر جذب کار خیر می شوند جذب خدمت به قرض داران و گرفتاران می شوند
باید بالاتر از توان کوشید و مردم را متوجه کرد تا حمایت و عنایت کنند
اگر لهو و لعب باشد اگر تفریح و عشق و حال باشد نیازی به همت و تلاش نیست خیلی راحت جذب و جلب خواهند شد اما این فرق دارد قرض الحسنه است سخت است مشکل است