رگهای غیرت تائب در صخا به جوش آمد
مانند کشاورز که نزدیک به برداشت محصول خودش را همه آفت زده باشد
چون یوسف مصری که طرف هست زلیخا از مصلحت خویش که تهمت زده باشد
مانند کسی که همه ی مدرک و پولش یک دزد ولی در دل غربت زده باشد
چون کارگری که به لب کوره ی آتش سر کارگرش گیج و غیبت زده باشد
یا طفل صغیری که ز نامادری خویش از نان پدر خورده و منت زده باشد
آنکس که نشاندی وسط قلب خود او را او نیز یهو قید تو راحت زده باشد
خود را بکند تبرئه در آخر نامه تقصیر خودش گردن قسمت زده باشد
مردی به زن و مرد نباشد همه دارند جز آنکه خودش این رگ غیرت زده باشد
شهرام نصیری
وقتی کارد به استخوان می رسد رگهای غیرت انسان به جوش می آید اینجا قرض دارانی را شاهد بودم که برای وامهای جزئی درمانده بودند باید کاری می کردم از خداوند کمک خواستم چهل روز چله گرفتم و با ریاضتهای جان شکار عرفانی از خداوند توفیق خواستم و خداوند هم صخا را به من هدیه داد اما این فداکاری حمایت و همکاری می خواست پاسخ رگهای به جوش آمده تائب ضدهمکاری نبود اما متاسفانه بود
لذا تصمیم گرفتم در سطح جهانی فریاد بزنم و پاسخ رگهای غیرت به جوش آمده خودم را از جوانمردان در سطح جهانی بخواهم من چیزی جز حمایت و همکاری نمی خواستم آنهم برای تقویت صخا که بتوانم خدمات آسان ارائه بدهم
من از سوپرپولدارها و ابرمیلیاردرها طلب حمایت و همکاری کردم و داستان صخا را به گوش آن عزیزان خداپسندانه رساندم
چندین نفر برای رسیدن به آرزویم کافی بودند من از خداوند خواستم قلبهای چندین انسان توانا و دانشمند را بسوی صخا متمایل کند تا من با این ادعای فداکاری شرمنده قرض داران و دردمندان عزیز و گرامی نشوم و راحت و آسان به آنها خدمات ارائه بدهم منتظرم بعد از اینهمه التماس و خوهش منتظرم تا ببینم آیا رگهای چند نفر سوپرپولدار و ابرمیلیاردر در پاسخ به رگهای غیرت تائب به جوش و خروش می آیند
تا آن را به نمایش جهانی بگذارم
منتظرم آیا این انتظار تا کی ادامه خواهد داشت از آنجا که خداوند بزرگ است و اگر بگوید باش خیلی زود موجود می شود پس باید امیدوار به دستهای غیب خداوند بود
صخا خدمتی همراه باصداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
من رگهای غیرت همه عزیزانی را که برای صداقت و ایمان برای فعالیت و فداکاری به عشق قرض داران و رددمندان به جوش می آیند را می بوسم
رگهای غیرت من از صخا بیرون زد(تائب)