فعلا چیزی به ذهنم نمی رسه
بعضی وقتها با همه قدرت و توانائی که خداوند به تو عطا کرده و تو از آنها بهره بردی هرکاری که می کنی چیزی به ذهنت نمی رسه و این برای همه اتفاق می افته
آنوقت باید وضو بگیری و دو رکعت نماز بخونی و فقط دعا کنی و از خداوند طلب بخشش و کمک کنی
سوژه های فراوانی برای گفتن و نوشتن است اما بعضی وقتها جوری می شه که دیگه هیچ کس و هیچ چیزی به ذهنت نمی رسه و به قول امروزیها قفل می کنی
وقتی زمانی رسید که دیگر چیزی به ذهنت نرسید باید کارهائی متفاوت انجام بدهی ازهمه بهتر ورزش و کوهنوردی است من هروقت به این مرحله می رسم وضو می گیرم و دو رکعت نماز می خونم
و بعد به دل کوه و بیابان می زنم و همینطور ادامه می دهم آنقدر ادامه می دهم تا اینکه روح و روانم آزاد می شود و به حالت عادی و خوب برمی گردم
هیچ وقت نباید بنشینید و غم و غصه ها رویتان سنگینی کنند باید درددلهای خودتان را در کوه و بیابان ببرید و با خداوند سخن بگوئید و از او حمایت و پشتیبانی طلب کنید
ما هفته گذشته که حادثه فوتی دردناکی داشتیم و باجناق و خواهرخانمم دچار گاز گرفتگی در روستای زیارت گرگان شدند تقریبا همه اذیت و آزار بدی شدند و ذهن همگی قفل کرده بود
اما چه می شود کرد باید تحمل نمود و هیچ چاره ای به جز صبر و شکر جمیل نیست تا خداوند خودش درهای خیر و برکت را بروی مردمان باز نماید و مردم را در گرفتاریها نگه دار باشد
صخا ازمعجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
صخا بوی الم نشرح گرفته چه چیزی بهتر از آیات قرآن
شروع کردم به نام حقتعالی خودش باطل کند افکار شیطان