بهترین عشق عشق به پیامبران خداست
پیامبران واسطه های بسیار خوبی بین ما و خداوند هستند از سخنان خوب و دانشمندانه آنهاست که به خداوند نزدیک می شویم پس هرچه عشق به پیامبران در ما بیشتر باشد به خداوند نزدیک تر می شویم تائب اگر امروز از همه شما عزیزان به خداوند نزدیک تر می باشد
از برکت عشق فراوانی است که به پیامبران دارد هرروز و هرشب به یاد پیامبران است و داستانهای آنها را و سخنان آن بزرگواران را تفسیر می کند و چون در کوهنوردی و پیاده روی بهتر و بیشتر از شما قرار دارد پس تفاسیر سخنان پیامبر را بیشتر مرور می کند
عزیزان اگر می خواهید در کارهایتان موفق و پیروز شوید عشق به پیامبران خدا را در خودتان بسیار زیاد کنید کسانی که در راه سعادت و خوشبختی ما زحمت فراوانی را متحمل شدند
و خاطرات بسیار خوبی را برای ما به جا گذاشته اند اگر آنها نبودند چگونه می توانستیم در برابر اینهمه ناملایمتها صبر و شکر جمیل کنیم تا وقتی که به پیروزی و سربلندی برسیم
اگر داستان چاه و زندان یوسف با وجود آنهمه بی گناهی نبود دیگر هیچ بی گناهی نمی توانست دین و انسانیت خودش را نگه دارد و از کوره در می رفت
وقتی انسان بی گناه باشد برایش جوروجفا قابل تحمل و قابل هضم نمی باشد اما با خواندن داستان پیامبران به حکمت و تقدیر الهی پی می بریم و زیبا و خداپسندانه صبر و شکر می کنیم
پس بهترین عشق دنیا عشق به پیامبران است عشق به انبیاء و اولیاء خداوند است که کمک و پشتیبان بزرگی برای ما انسانهاست و خداوند هم بسیار خشنود و راضی خواهد شد
تائب هم از برکت این عشق زیاد به پیامبران توفیق خدمتگزاری در قالب صخا را به مردم یافت و خیر و برکت از یاد و نام آن بزرگواران گرفت
نام و یاد آن عزیزان ازبین برنده هرگونه طلسم و جادو و وسوسه های شیطانی است و دستهای بخیلان و مغرضان و مغروران و منفوران را کوتاه و قطع می کند
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
نام و یاد و ذکر پیامبران الهی آبروی دشمنان را می برد و از خیر و برکت ناجوانمردان می کاهد و همه نامردان عالم را به گدائی می اندازد پس تا می توانید عاشق پیامبران خدا باشید
امروز هرخیر و برکت و عزتی که در تائب با صخا مشاهده می کنید و نام تائب و صخا را در جهان بلند آوازه می بینید از برکت نام و یاد پیامبران است که در صخا و از زبان تائب زیاد می شنویم
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
صخا فرماندهی دارد چو یوسف که زندان می شود از او گلستان
چنین فرماندهی پیروز باشد که روز و شب بود در فکر یزدان