داستان یوسف و یک دنیا درس عبرت
اگر دست غیب پروردگار به کمک یوسف نمی آمد و از زندان آزادش نمی کرد از غم و غصه نجاتش نمی داد از دلگیری و افسردگی آزاد و رهایش نمی کرد اگر کمکش نمی کرد
چگونه ناجوانمردی و بخل و کینه و بغض و حسادت و سنگدلی و ضدهمکاری برادران مغرض و مغرور و منفور ثابت می شد چگونه مظلومیت و انسانیت یوسف واضح و آشکار می شد
اگر دستهای غیب به یاری یوسف نمی آمدند چگونه بی گناهی یوسف ثابت می شد و حیله ها و مکرها و نیرنگ های ناعادلانه و بی انصافانه ذلیخا و زنان مصر ثابت و آشکار می شد
اگر دستهای غیب نبودند چگونه حرفهای پیامبر خدا حضرت یعقوب و حضرت یوسف ثابت می شد و حق برباطل پیروز می شد تا برمغز باطل بکوبد که پست و خوار و زبون شوند
چگونه همه بخیلان و هوسبازان عالم مجبور به اعتراف می شدند تا زمانی که دست غیب بیرون نیامده بود اعترافی درکار نبود و تهمت ها و دروغ ها و سوء تفاهم ها و سوء ظن ها وجود داشت
اما وقتی دست غیب آمد همه در یک چشم به هم زدن ازبین رفتند و حقیقت آشکار شد و همه از یک دنیا صداقت و ایمان از یک دنیا مظلومیت و انسانیت از یک دنیا جوانمردی و از خودگذشتگی حیران شدند و انگشت به دندان گرفتند
خلاصه دستهای غیب می خواهم تا زحمات و فعالیت و فداکاری خودم را به ثمر بنشانم و صبر و شکر جمیل خودم را طی اینهمه سال بر قرض الحسنه و خیریه به ثمر بنشانم
خودم را ثابت کنم خودم را واضح و روشن کنم وگرنه پیامبران خداوند هم نتوانستند از پس آنهمه ضدهمکاری ها و بی تفاوتی ها بربیایند چه برسد به من که انگشت کوچک آنها نخواهم شد و یک تار موی آنها به همه وجود من می ارزد
خداوند را به حق حضرت یعقوب و حضرت یوسف قسمش می دهم هرچه زودتر دستهای غیبش را در صخا بیرون بیاورد و برتائب منت بگذارد تا خدمات آسان ارائه بدهم
و از بالا و پائین و ازچپ و راست از شمال و جنوب از شرق و غرب یاری و حمایت شوم تا بتوانم نقاط قوت را تقویت کنم و سربلند و سرافراز شوم
تابتوانم سخنان خودم را که حاصل یک عمر ریاضتهای سخت و جان شکار عرفانی است به دیگران بفهمانم و آنها را روشن و بیدار و هوشیار کنم
صخا خدمتی همراه باصداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
جوانمردان و فداکاران عالم که بی گناه و بی جرم قربانی مغرضان و مغروران و منفوران هستند نیاز مبرم به دستهای غیب دارند تا از آستین بیرون بیاید و برسینه نامحرمان بزند
کسانی که اگر یک جو رحم و غیرت و خجالت داشتند اگر از قبر و قیامت واهمه داشتند ضدهمکاری و نامردی نمی کردند و یا اگر شیطان گولشان زد خیلی زود توبه می کردند و تلافی و جبران می کردند
چون تلافی و جبران گناهان را خیلی زود می بخشد اعتراف خطاها را پوشش می دهد
نباید با یک دنیا گناه از این دنیا رفت و شرمنده و شرمسار به نزد پروردگار حاضر شد
باید فداکاران و فعالان و جوانمردان جامعه از ما راضی باشند وگرنه کار بسیار سخت است باید مثل پروانه دور فداکاران بگردیم تا خداوند راضی و خشنود باشد
کسانی که نان فداکاران را بریدند و آنها را بی گناه در رنج و اندوه انداختند باید هرچه زودتر از خداوند و فرشتگان و افراد صالح در سراسر جهان خجالت بکشند
آنها که خداوند قدرت و عزتشان داده است باید حواسشان به یاران مهربان بیشتر باشد