یک سر سوزن حمایت و همکاری می خواهم

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد  تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید 

من با قرض الحسنه و خیریه فعالیت و فداکاری کردم برای مردم خوبم برای بندگان خوب خدا که همه برای من که عارف و عاشق هستم خواهر و برادریم چون همه فرزندان آدم و حوا هستیم 

جان دادم تاوان دادم هزینه و خرج کردم اعتبار و آبرویم را گذاشتم و در عوض یک سرسوزن حمایت و همکاری آنهم از دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های معروف و مشهور جهان خواستم آنهم بیست و پنج سال به بالا است که می خواهم 

آنهم اگر معوقات و دیرکردها نبودند همان یک سرسوزن حمایت و همکاری هم نمی خواستم چاره ای نیست کار قرض الحسنه و خیریه است مردم دستشان خالی می شود و طبیعتا معوقه و دیرکرد دارند پس چاره ای نیست جز اینکه این شاعر و نویسنده که قدرت اشعار و مقالات دارد و خداوند یک صدائی بنام صخا به تائب داده است تا فریاد بزند و درددلش را درددل مردمش را به گوش افراد توانا برساند تا یک سرسوزن حمایت و همکاری کنند که نقاط ضعف از بین بروند نقاط قوت تقویت گردند 

به خداقسم همان یک سرسوزن هم زیاد است چون خداوند بهترین حامی و پشتیبان است و خیر و برکتش را می دهد بخت آن را باز می کند 

باز هم می گویم اگر مشکلات مردم نبود مثل خشکسالیها و سرمازدگیها و بیماری های مختلف دامداری و کشاورزی که اینها طبیعتا دست مردم را خالی می گذارد همان یک سرسوزن حمایت و همکاری را هم نمی خواستم اینهمه سال اصرار نمی کردم 

این بیت شعر را اینگونه بارها و بارها تکرار نمی کردم برای خودم و برای صخا مهم نمی کردم اما چه کنم که من خودم را عاشق مردم کرده ام عاشق گره گشائی و نان رسانی کرده ام و شده است کاریش هم نمی شود کرد این عشق در خون من رفته است در رگهای من جاری شده است اگر قطره ای از خون من به زمین بریزد حتما نقش صخا خواهد بست 

صخا از معجزات علم و عرفان  صخا لطف و عنایتهای یزدان 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد  تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید 

عاشقان همه اینگونه هستند علی پروین اگر قطره ای از خونش به زمین بریزد نقش پرسپولیس را خواهید دید مرحوم پورحیدری اگر قطره ای از خونش به زمین می ریخت نقش استقلال را مشاهده می کردید همه عاشقان اینگونه هستند و من عاشق قرض الحسنه و خیریه هستم و خدا هم یک خیریه و قرض الحسنه مجزا به نام صخا به من داده است 

که اگر خون من بریزد نقش صخا می بندد پس همه ثروتمندان جهان را به صخا دعوت می کنم اینهمه عشق و صداقت و ایمان ارزش یک سرسوزن حمایت و همکاری را بدون شک خواهد داشت 

خودم را نشان دادم اکنون نوبت شماست 

عاشقان لایق و شایسته یک سرسوزن حمایت و همکاری جوانمردان توانای عالم هستند ارزش نگاه ویژه قدرتمندان معروف و مشهور را دارند محتاج کسی به غیر از خداوند نیستند اما ارزش حمایت و همکاری را دارند چون گره های بیشتری را باز خواهند کرد قلبهای بیشتری را خشنود خواهند کرد دلهای فراوانتری را گرم و گیرا خواهند کرد 

بدین شعر ترو شیرین زشاهنشه عجب دارم     که سرتا پای حافظ را چرا در زر نمی گیرد

اگر کسی با یک دنیا صداقت و ایمان و در اوج فعالیت و فداکاری و گذشت و شرافت و جوانمردی به تائب چپ نگاه کند زمین و آسمان از هم خواهد پاشید 

اگر بخاطر ضدهمکاریهای بدوراز عدل و انصاف تائب دچار سوء تفاهم و سوء ظن شود برای خداوند و پیامبران و فرشتگان و افراد صالح چه می ماند 

اگر تائب عارف و عاشق و فعال و فداکار تائب شاعر و نویسنده تخریب و تحقیر و تضعیف گردد زبان مغرضان و مغروران و منفوران خیلی دراز می شود دراینصورت برای شما چه می ماند 

اگر تائب سحرخیز و شب زنده دارو اذان گو اگر تائب نیکوکار و خیر اگر تائب عاشق فرهنگ و ورزش عاشق کوهنوردی عاشق سجده و رازو نیاز و دعا اگر تائب عاشق بزرگان معروف و مشهور جهان سست و ضعیف و ناتوان بدون امکانات و در شرایط دشوار و طاقت فرسا به خدمات قرض الحسنه و خیریه ادامه بدهد برای اینهمه دانشمند و ثروتمند معروف و مشهور جهان چها خواهد ماند 

اگر تائب بخاطر ضدهمکاریها و بی تفاوتیها و بی توجهیها سرزنش و گلایه و غیبت و تهمت شود برای اینهمه ابرمرد و سوپرپولدار و ابرمیلیاردر در جهان چه خواهد ماند 

کسانی که نسبت به فداکارانی همچون تائب مسئول هستند در قبال چنین کسانی وظیفه و تعهد دارند برای آنها نزد پروردگار چه می ماند 

اگر با بخل و کینه و حسادت و ضدهمکاری جواب و پاسخ تائب عاشق و یکتاپرست را بدهیم برای دین و دنیا و آخرت ما چه خواهد ماند مگر ما در حال حاضر یک تائب با این کیفیت بیشتر داریم 

یک ایده قشنگ که می تواند تمام روستاهای جهان را گلستان کند نباید تائب را با کارهائی که می توانیم در تقویتش کنیم اما نکنیم و او را به همین راحتی ازبین ببریم 

مگر کسانی که با یوسف کردند آبروئی برایشان ماند که ما با تائب تکرار کردیم خداوند خیلی ناراحت شد ما جبران و تلافی کنیم توبه کنیم به توبه و تلافی دشمنان تائب را وادار کنیم آخر تائب عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکار است توانائی خشنود کردن قلبهای زیادی را دارد 

دست و بال او را باز بگذاریم پرهای پروازش را تقویت کنیم کاری که عزیز مصر و اطرافیان خوبش با یوسف صدیق کردند 

شما دانشمندان و ثروتمندان علم غیب که ندارید نمی دانید تائب چه عذابی از شیطنت ناجوانمردان در اینجا کشیده است و چه انسانهائی را چشم انتظار گذاشته است فقط به خاطر بخل و کینه های بدوراز عدل و انصاف نمی دانید چه گره هائی در صخا بخاطر ضدهمکاریها ومعوقات و دیرکردها بسته مانده است که حقشان نبوده است توقع و انتظارش را نداشتند و نداشتیم 

یک سرسوزن حمایت و عنایت شما انسانهای توانا همه این سخنان را تمام می کند همه این مشکلات را حل می کند همه این قلبها را خشنود می سازد 

شما نمی دانید که تحقیر و تخریب و تضعیف فداکار و جوانمرد چه دردی دارد اگر می دانستید هرگز اجازه نمی دادید که تائب سالهای زیادی در رنج و شکنجه خدمات قرض الحسنه و خیریه ارائه بدهد در بدترین شرایط و کمترین امکانات فعالیت و فداکاری کند 

شما نمی دانید که برای یک شاعر و نویسنده چه اندازه سخت است که یک نفر دست خالی و دلگیر از حضورش خارج شود اگر می دانستید حداقل یک سرسوزن از تائب حمایت و همکاری داشتید حتما یک سرسوزن عنایت و توجه داشتید چون عنایت و توجه خدا را به تائب همه جهان دیده اند 

صخا از معجزات علم و عرفان        صخا لطف و عنایتهای یزدان 

شروع کردم به نام حقتعالی       خودش باطل کند افکار شیطان 

صخا فرماندهی دارد چو یوسف   که زندان می شود از او گلستان

چنین فرماندهی پیروز باشد      که روزو شب بود در فکر یزدان 

در این شب تیره و تار نور فانوس می بینید       مرا که دهقان فداکار شدم حمایت کنید 

تائب از زبان بسیاری می شنود که اگر واقعا عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکاری و لطف و عنایت خدا شامل حالت شده است و خداوند مزد و پاداش سحرخیزی و شب زنده داری و اذان و حافظ و قرآن و تورات و انجیل را به تو داده است پس کو کرامتها و معجزه هایت و من که به خاطر ضدهمکاریهای بدوراز انصاف ضعیف و ناتوان و سست عمل کرده ام با امکانات بسیار ضعیف و شرایط بسیار بد به مردم سخت و جان شکار خدمت کرده ام چه می توانم بگویم غیر از صبر و شکر جمیل چکار می توانم کنم و فقط منتظر دستهای غیب خداوند سجده های شکر به جا می آورم و دعا و آرزوهای خوب خودم را ادامه می دهم 

شما چه می دانید که طعنه ها و سرزنش های کسانی که یک جو رحم و غیرت و خجالت ندارند چه اندازه سخت است 

همانطور که برای پیامبران ما سخت بود پس خدا را یاری کنید تا خدا هم شما را یاری کند

شما نمی توانید تصور کنید که برای تائب چه اندازه غربت و تنهائی با وجود اینهمه هنرمند و ورزشکار و نویسنده و دانشمند و ثروتمند سخت است 

حق یک عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکار غربت و تنهائی نیست درد دارد اشک هم ماتم می گیرد