عذاب وجدان از نوع بسیار شدید

آیا می دانید زمانی که جاهل بودید با یوسف چه کردید 

بسیاری از مردم هستند زمانی که نوجوان و جوان هستند و در اوج غرور و خودخواهی و نشاط هستند دست به کارهائی می زنند که از انسانیت و شرافت بدور است 

اما هرچه التماس و خواهش و نصیحت کنی فایده ندارد و آنها راه خودشان را می روند و کار خودشان را می کنند و زمانی پشیمان می شوند که دیگر دیر شده است 

هرچند می توانند بسیاری از آنها بعد از متوجه شدن توبه و جبران و تلافی کنند اما از آبرویشان می ترسند از اعتبارشان می ترسند که اعتراف کنند و از خداوند و بندگان مظلوم و بی گناهش طلب بخشش کنند کسانی که دست به دست هم می دهند و این بدترین نوعش است 

وقتی که باهم باشی بیشتر و بهتر توجیه می کنی و با جرات بیشتری دست به اعمال و رفتار جاهلانه می زنی سزای خوبی را به بدی دادن عذاب وجدان دارد 

مزد کارگر را پایمال کردن عذاب وجدان دارد به زیردستان ظلم و ستم و جوروجفا کردن عذاب وجدان دارد چون تبعات بدی دارد انسان مظلوم دچار بحرانها و آسیب های بدی می شود 

عذاب وجدان یکی از نعمتهای بزرگ خداست اگر قدرش را بدانیم اگر اجازه بدهیم و به عذاب وجدان خودمان پاسخ مناسب بدهیم از آتش جهنم از آتش خشم و غضب مظلومان کاسته می شود اما اگر اهمیتی ندادیم همان آتش خشم و نفرت و کینه ما را به جهنم خواهد برد 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد  تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید 

تائب با هزاران مشکلات و دردسرها زمینه یک کار خوب و گره گشا و نان رسان رافراهم کرد و از دل و جان مایه گذاشت مال و جان و اعتبار و آبرویش را در سبد اخلاص نهاد 

و برای گلستان کردن روستایش و روستاهای جهان قدمهای محکمی برداشت و فعالیت و فداکاری را به اوج رسانند آنوقت کسانی که با معوقات و دیرکردها هزاران اذیت و آزار را نصیب خودش و خانواده اش کردند آنها نباید عذاب وجدان بگیرند 

پاسخ یک دنیا سوء تفاهم و سوء ظن و غیبت و تهمت و ناسزائی که سی سال تائب گرفتارش شد را نباید آنها تلافی و جبران کنند باید عذاب وجدان بگیرند 

چون ضدهمکاری با فداکاری همچون تائب خطرناکترین کار دنیاست 

تائب زیر سایه اشعار شاعران و آیات پروردگار و سخنان بزرگان نباید تحقیر و تخریب و تضعیف شود زیر سایه فداکاری و جوانمردی نباید اذیت و آزار شود و اما کسانی هم که توان و قدرت حمایت و همکاری داشتند و نکردند و نمی کنند باید دردراز مدت عذاب وجدان بگیرند 

چون یک چراغی که روشن می شود و یک تنوری که گرم می شود وظیفه همه حتی بچه های شیری است که حمایت و همکاری کنند همه مسئولیت دارند وظیفه دارند 

صخا از معجزات علم و عرفان  صخا لطف و عنایتهای یزدان 

مگر پاداش خوبی خوبی نیست باید دو طرف ترازو مساوی شود تا همه سربلند و سرافراز شوند فداکاری حمایت و همکاری می خواهد پس باید رعایت کنیم تا عذاب وجدان نگیریم 

با فداکار همکاری نمی کنی حداقل ضدهمکاری نکن 

عاشق فداکاری همچون تائب بودن دل دریا و قلب شیر می خواهد عاشق کاری انساندوستانه همچون صخا بودن دل دریا و قلب شیر می خواهد که خداوند نصیبهای زیادی را هم روزی شما خواهد کرد اگر قدر خوبیها را بدانیم تائب عاشق حافظ و قرآن و تورات و انجیل است پس لایق و شایسته است ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ   به قرآنی که اندر سینه داری