قرآن و بهترین هدیه در طول عمر تائب
در سال 1379در اوج علم و عرفان بودم که پیاده از ابرسج برمزار بایزید بسطامی و نماز جمعه می رفتم در همان سال بود که از خدامی مسئول قرض الحسنه بسطام یک قرآن هدیه گرفتم با خط عثمان طه و با ترجمه بسیار ارزشمند و واضح و روشن الهی قمشه ای که 20-10-78 در پنج هزار جلد چاپ شده بود و چاپ اول این قرآن بسیار خوش خط بود که تفاسیرش عالی بود
من از همان سال با حرص و ولع بیشتری این قرآن را مطالعه و بررسی می کردم و با ذوق و شوق بسیار حیرت انگیزی استفاده های فراوانی کردم و این مقالات و اشعار من حاصل مطالعات فراوان در این قرآن می باشد
آیات روشن پروردگار در پیشرفت و رشد و شکوفائی من بسیار موثر و مفید بود و هست در روشن شدن چراغ صخا بسیار کمک و پشتیبانم بود
امیدوارم در جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان محبوب هم کمک و پشتیبانم باشد تا بتوانم صخا را با امکانات بیشتر و شرایط عالی تر و قوی تر ادامه بدهم
این هدیه ارزشمند کمک فراوانی به من کرد
امیدوارم که خداوند به من خیر و برکت بیشتری در سایه انسانهای توانا عطا نماید تا در تقویت همه انسانها کوشا و فعال و فداکار باشم
انسانهای زیادی هستند که به کمکهای صخا به وامهای صخا بسیار نیاز دارند باید قوی باشم که بتوانم به دیگران کمک کنم
صخا باید از برکت قرآن و آیات خوب پروردگار مورد لطف و عنایت بیشتر قرار بگیرد تا ارائه خدماتش آسان و راحت باشد
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
ما بالاتر از توانمان همت کردیم و همچنین خانواده فداکارم بالاتر از توان در روشن نگه داشتن چراغ صخا کمکم کردند که خداوند به آنها قوت و قدرت بسیار زیادی عطا کند بسیار جوانمردانه و خداپسندانه حمایت و همکاری کردند
عثمان طاها (به عربی: أبو مروان عثمان بن عبده بن حسین بن طه) کاتب سرشناس و پر آوازه قرآن در جهان اسلام است. او در سال ۱۹۳۴ میلادی در عفرینحلب متولد شد و بیش از ۳۰ سال است که در شهر مدینه اقامت دارد و به زبان فارسی نیز تاحدودی تسلط دارد. او دارای هفت فرزند است.
عثمان طاها مدرک لیسانس رشته «شریعت اسلامی» را دارد و در زمینه زبان عربی، نقاشی و هنرهای اسلامی نیز دورههایی را گذرانده و مطالعات زیادی نیز داشته است. او اجازه خطاطی را در سال ۱۹۷۳ میلادی از حامد الآمدی اهل کردستان ترکیه دریافت کرد. وی نزد خطاطان سرشناسی همچون محمدعلی مولوی و ابراهیم رفاعی در حلب و محمد بدوی دیرانی در دمشق شاگردی کرد. طاها نخستین بار در سال ۱۹۷۰ میلادی قرآنی را به خط خودش برای وزارت اوقاف و شئونات اسلامی سوریه نوشت. وی از سال ۱۹۸۸ میلادی که به عربستان سعودی مهاجرت کرد، در چاپخانه قرآن کریم ملک فهد، در مدینه مشغول به کار است. قرآن دست خط وی، به دلیل ویژگیهای زیادی که دارد، در حال حاضر پر تیراژترین قرآن موجود در جهان است.
«عثمان طه» در مورد علت تسلطش بر زبان فارسی میگوید: من به خط نستعلیق فارسی علاقه زیادی دارم و هنگام تمرین بر نوشتههای فارسی، لازم میشود که معنای کلمات را بفهمم و الاّ هیچ لذتی نمیبرم از همین رو فارسی را به تنهایی یادگرفتم. دیگر اینکه استاد «امیرخانی» از ایران، دوست بنده است و من از ایشان و بعضی از دوستان، ضربالمثلهای فارسی زیادی را یادگرفتهام.
در ایران نیز پرویز نیکبین هنرمند خوشنویس و بنیانگذار انجمن خوشنویسان بیرجند، دارای مدرک درجهدو هنری از شورای ارزشیابی هنرمندان ایران و مدرک فوق ممتاز نستعلیق از انجمن خوشنویسان ایران، پس از طی مدت چهار سال، برای اولین بار به کتابت قرآن کریم به «خط نستعلیق شیوه تحریری عثمان طه» پرداخت.[۱]
عثمان طه می فرماید
هنگام بازگشایی موسسه ملک فهد در مدینه منوره، علما درباره نسخه ای از قرآن به رسم الخط عثمانی و به روایت حفص، بحث و گفتگو می کردند که خطش مورد رضایت همگان واقع شود. هنگامی که نسبت به یکی از نسخه های قرآن انتشارات شامیه در دمشق، به خط من، وقوف پیدا کردند از نوع خط و سبک نگارش آن شگفت زده شدند و نسبت به چاپ آن در موسسه پس از اعمال اندکی و یرایش، اتفاق نظر پیدا کردند. پس از اطلاع کمیته علمی موسسه، بر آن شدند تا مرا به عنوان خوشنویس قرآن های مدینه، به کشور عربستان سعودی معرفی کنند و این قضیه برمی گردد به ۲۰سال پیش تقریبا.
آنگاه قرآن دیگری را به روایت حفص نوشتم به گونه ای که صفحه به آیه ختم شود و تمام تلاش و عصاره مهارتم را روی این کار گذاشتم، تا اینکه نسخه ای در نهایت استحکام و زیبایی و محصولی ویژه از سوی مجمع چاپ قرآن ملک فهد پدید آمد که مقبول و مورد ستایش عام و خاص مسلمانان گردید.
من از دوران خردسالی بسیاری از متون لغوی، فقهی و عقیدتی را از مرحوم پدرم فراگرفتم، در نتیجه برای کتابت قران کریم و بهره گرفتن از معانی آیات کریمه آماده شدم، تردیدی نیست که در قرآن کریم آیاتی بشارت دهنده و انذار کننده وجود دارد و من هر گاه به آیات مبشرات مواجه می شدم در رویایی به سر می بردم که نعمت دنیوی و اخروی خداوند است. من با خیال آسوده کتابت می کنم اما هر گاه به آیاتی بر می خورم که کافران، ستمگران، منافقان و مقصران در عبودیت خداوند را، انذار می دهد، سینه ام تنگ می شود و حالتی از خوف و ترس بر من چیره می شود که در اغلب اوقات خودم را از یاد می برم و نفسم بند می آید و عرق می کنم حتی اگر، فصل زمستان باشد…