یک سخن بسیار بزرگ از مرحوم علی حسین پدرخانم تائب
مرحوم شیخ ابوالفضل سلیمانی معلم دینی و عربی اینجانب در سالهای راهنمائی من سالهای 65-66 سال گذشته در روز تشیع پیکر اسماعیل مظفری نانوای ابرسج تعریف می کرد که خودش هم دوسه ماه بعد به علت سکته قلبی مرحوم شد خداوند رحمتش کند معلم خوش اخلاقی بود
و متفاوت از همه معلمها بود از ما بچه ها عکسهای یادگاری زیاد گرفت خلاصه تعریف می کرد گفت علی حسین می گفته متاسفانه در روستاها اکثر جاها کسی که سرراست می کند و برای مردم مفید و موثر واقع می شود و خیرخواه و دلسوز و انساندوست می شود هوایش را دارند
شبها جمع می شوند جلسه می گیرند که چگونه حمایت و همکاریش کنند تا تقویت شود و به درد مردم بخورد
اما بعضی از روستاها مخصوصا روستای ابرسج ازقدیم اینطور نبوده کسی که بلند شد تا برای مردم کاری کند شبها جمع می شوند و نقشه می کشند که چگونه زمینش بزنند سم پاشی ها و جو سازیها و غیبت ها و تهمت ها شروع می شود
عده ای بخیل با شیطنت های خودشان بخل و کینه می کنند و بیکارهای بدتر از خودشان غافل تر از خودشان هم در بین عوام پخش می کنند و زمینه تحقیر و تضعیف و تخریب یک جوانمرد و فداکار را براحتی آب خوردن فراهم می گرداند و باعث عدم پیشرفت و رشد و شکوفائی می شوند
باعث تخریب و تضیعف و تحقیر یک چهره عاشق و دلسوز و فداکار می شوند
صخا از معجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
و خیلی زود به چشم نظرها می اندازند برای همین کسی در روستاها تمایل به ارائه خدمات ندارد فداکاری همکاری می خواهد و باید عنایت و حمایت باشد
و این مهم بدست یک انسان ابرمیلیاردر و یک سوپرپولدار و یک دانشمند و یک ثروتمند ابرمرد درست شدنی است من سالها برخلاف همه دلسوزان و فداکاران یک روستا که از غیبت ها و تهمت ها آسیب می بینند و ناراحت و دلگیر می شوند با فرهنگ و ورزش استقامت کردم تا دستهای غیب یاریم کنند
خداوند رحمتشان کند که بسیار حکیمانه اشاره های خوبی داشتند
همین امروز صبح برمزارشان حاضر شدم و برایشان فاتحه خواندم و بعد به کوهنوردی پرداختم
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید