سرمزار بودم برای صخا
بر سر مزار کشیشی نوشته شده است :کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم .بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید کشورم را تغییر دهم .بعد ها کشورم را هم بزر گ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم .
اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستمدنیا را هم تغییر دهم!!!!
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید
سرمزار رفتم برمزار تک تک افرادی که در صخا در رفت و آمد بودند حاضر شدم و خاطرات آنها را مرور می کردم کسانی که حامی و پشتیبان من در صخا بودند از خداوند خواستم تا بخاطر اموات که شاید بعضی از آنها بیست سال پیش از دنیا رفته بودند
به ما در صخا خیر و برکت عطا کن تا بتوانیم با خدمات آسان و راحت گره گشا و نان رسان و مشکل گشا باشیم
چون یک روز هم ما باید در این محل حاضر شویم زیر خرورارها خاک بخوابیم می خواهم وقتی آنجا هستم پاک و خالص بخوابم خدایا به ما در صخا خیر و برکت بده و ما را در جذب و جلب افراد توانا موفق بدار
خداوندا مرا حامی و پشتیبان همه نوجوانان و جوانان قرار بده تا در راه فرهنگ و ورزش خدمات خوبی ارائه نمایم
می خواهم ابرسج و همه روستاهای جهان را گلستان کنم خودم را با ریاضتهای عرفانی آماده و ساخته و پرداخته کردم و همچنین خانواده ام را هم در فعالیت و فداکاری یار و همراه ساختم
می خواهم با جذب و جلب تنها یک ابرمیلیاردر و یک سوپرپولدار در این دنیای پهناور مردمان را با این فداکاری یار و همراه سازم
می خواهم بهترین یار و یاور برای مردمان باشم امیدوارم که خداوند خودش کمکم کند تا به هدف و آرزویم برسم
خودم را نشان دادم اکنون نوبت توست